چنان دستپاچه مىشوند كه خود را نيز فراموش خواهند كرد.
***
اما اين حالت، زياد به طول نيانجاميد و همان نقطه روشن اميد كه همواره در اعماق قلبش وجود داشت درخشيدن گرفت، «ناگهان صدائى به گوشش رسيد كه از طرف پائين پا بلند است و آشكارا مىگويد: غمگين مباش، درست بنگر پروردگارت از پائين پاى تو چشمه آب گوارائى را جارى ساخته است» «فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيّاً».
***
و نظرى به بالاى سرت بيفكن بنگر چگونه ساقه خشكيده به درخت نخل بارورى تبديل شده كه ميوهها، شاخههايش را زينت بخشيدهاند «تكانى به اين درخت نخل بده تا رطب تازه بر تو فرو ريزد» «وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيّاً».
***
«از اين غذاى لذيذ و نيروبخش بخور، و از آن آب گوارا بنوش» «فَكُلِي وَ اشْرَبِي».
«و چشمت را به اين مولود جديد روشن دار» «وَ قَرِّي عَيْناً».
«و اگر از آينده نگرانى آسوده خاطر باش! هر گاه بشرى ديدى و از تو در اين زمينه توضيح خواست با اشاره بگو: من براى خداى رحمان روزه گرفتهام روزه سكوت، و به همين دليل امروز با احدى سخن نمىگويم» «فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيّاً».
خلاصه نيازى به اين نيست كه تو از خود دفاع كنى، آن كس كه اين مولود را به تو داده، وظيفه دفاع را هم نيز به خود او سپرده است.