responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 13  صفحه : 47
لذا بلافاصله «صدا زد: من به خداى رحمان از تو پناه مى‌برم اگر پرهيزكار هستى» «قالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيّاً».
و اين نخستين لرزه‌اى بود كه سراسر وجود «مريم» را فرا گرفت.
بردن نام خداى رحمان، و توصيف او به رحمت عامه‌اش از يكسو، و تشويق او به تقوا و پرهيزكارى از سوى ديگر، همه، براى آن بود كه: اگر آن شخص ناشناس قصد سوئى دارد او را كنترل كند، و از همه بالاتر پناه بردن به خدا، خدائى كه در سخت‌ترين حالات تكيه‌گاه انسان است و هيچ قدرتى در مقابل قدرت او عرض اندام نمى‌كند، مشكلات را حل خواهد كرد.
***
مريم با گفتن اين سخن، در انتظار عكس العمل آن مرد ناشناس بود، انتظارى آميخته با وحشت و نگرانى بسيار، اما اين حالت ديرى نپائيد، ناشناس زبان به سخن گشود و مأموريت و رسالت عظيم خويش را چنين بيان كرده «گفت: من فرستاده پروردگار توام»! «قالَ إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ».
اين جمله همچون آبى كه بر آتش بريزد، به قلب پاك مريم آرامش بخشيد.
ولى اين آرامش، نيز چندان طولانى نشد؛ چرا كه بلافاصله افزود: «من آمده‌ام تا پسر پاكيزه‌اى از نظر خلق و خوى و جسم و جان به تو ببخشم»! «لِاهَبَ لَكِ غُلاماً زَكِيّاً».
***
از شنيدن اين سخن، لرزش شديد ديگرى وجود «مريم» را فرا گرفت و بار ديگر او در نگرانى عميقى فرو رفت و «گفت: چگونه ممكن است من صاحب پسرى شوم، در حالى كه تاكنون انسانى با من تماس نداشته و هرگز زن آلوده‌اى نبوده‌ام»؟! «قالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَ لَمْ أَكُ بَغِيّاً».


نام کتاب : تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 13  صفحه : 47
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست