بخواهد.
به هر حال، جائى كه پيامبر صلى الله عليه و آله با آن علم سرشار و روح مملو از آگاهى، مأمور باشد كه تا پايان عمر، از خدا افزايش علم بطلبد، وظيفه ديگران كاملًا روشن است، در حقيقت از نظر اسلام، علم، هيچ حدّ و مرزى را نمىشناسد، افزون طلبى در بسيارى از امور مذموم است، ولى در علم ممدوح است، افراط بد است، ولى افراط در علم معنى ندارد.
علم مرز مكانى ندارد، تا چين و ثريا نيز بايد در طلبش دويد.
مرز زمانى ندارد از گاهواره تا گور ادامه دارد.
از نظر معلم مرز نمىشناسد؛ چرا كه حكمت گمشده مؤمن است نزد هر كس بيابد آن را مىگيرد، و اگر گوهرى از دهان ناپاكى بيفتد آن را برمىدارد.
مرز از نظر ميزان تلاش و كوشش نيز ندارد، به اعماق درياها فرو مىرود و كسب دانش مىكند و حتى در راه كسب آن جان عزيزش را مىدهد.
به اين ترتيب در منطق اسلام كلمه «فارغ التحصيل» يك كلمه بىمعنى است، يك مسلمان راستين، هرگز تحصيل علمش پايان نمىپذيرد، همواره دانشجو است و طالب علم، حتى اگر برترين استاد شود.
جالب اين كه: در حديثى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم: به يكى از يارانش فرمود: ما در هر شب جمعه، سرور و شادى خاصى داريم.
او عرض كرد: خداوند اين شادى را افزون كند، اين چه شادى است؟
فرمود: إِذا كانَ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ وافى رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله الْعَرْشَ وَ وافَى الْا ئِمَّةُ عليهم السلام وَ وافَيْنا مَعَهُمْ فَلْاتُرَدُّ أَرْواحُنا بِأَبْدانِنا إِلاّ بِعِلْمٍ مُسْتَفادٍ وَ لَوْلا ذلِكَ لَا نْفَدْنا!:
«هنگامى كه شب جمعه مىشود روح پاك پيامبر صلى الله عليه و آله، ارواح ائمه عليهم السلام و ما با