«سكه نقرهاى را كه با خود داريد، به دست يكى از نفرات خود بدهيد و او را به شهر بفرستيد، تا برود و ببيند كدامين فروشنده غذاى پاكترى دارد، به مقدار روزى و نياز از آن براى شما بياورد» «فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنْظُرْ أَيُّها أَزْكى طَعاماً فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ».
«اما بايد نهايت دقت را به خرج دهد، و هيچ كس را از وضع شما آگاه نسازد» «وَ لْيَتَلَطَّفْ وَ لايُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَداً».
***
«چرا كه اگر آنها از وضع شما آگاه شوند و بر شما دست يابند يا سنگسارتان مىكنند يا به آئين خويش (آئين بت پرستى) بازمىگردانند» «إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ».
«و در آن صورت هرگز روى نجات و رستگارى را نخواهيد ديد» «وَ لَنْ تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً».
***
نكتهها:
1- پاكترين طعام
جالب اين كه: در اين داستان مىخوانيم: «اصحاب كهف» بعد از بيدارى، با اين كه، قاعدتاً بسيار گرسنه بودند و ذخيره بدن آنها در اين مدت طولانى مصرف شده بود، ولى، باز به كسى كه مأمور خريد غذا مىشود توصيه مىكنند، هر غذائى را نخرد، بلكه، بنگرد در ميان فروشندگان، كدامين نفر غذايش از همه پاكتر است آن را انتخاب كند.
بعضى از مفسران گفتهاند: اين سخن ناظر به حيوانات ذبح شده است، زيرا آنها مىدانستند در آن شهر افرادى هستند كه: گوشتهاى آلوده و احياناً مردار