افتخار داشته باشد، در آيات مورد بحث، اشاره به دعوت موسى عليه السلام به كتاب آسمانى او مىكند تا معلوم شود، اين برنامه رسالت، چيز نوظهورى نيست.
همچنين، مخالفت لجوجانه و سرسختانه مشركان نيز، در تاريخ گذشته- مخصوصاً تاريخ بنى اسرائيل- سابقه دارد.
به همين دليل، در نخستين آيه مورد بحث مىگويد: «ما به موسى كتاب آسمانى داديم» «وَ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ».
«و آن را مايه هدايت بنى اسرائيل ساخيتم» «وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنِي إِسْرائِيلَ».
بدون شك، منظور از «كتاب» در اينجا «تورات» است كه خداوند براى هدايت بنى اسرائيل در اختيار موسى عليه السلام گذاشت.
آن گاه، به هدف اساسى بعثت پيامبران، از جمله موسى، اشاره مىكند كه: «به آنها گفتيم: غير مرا وكيل و تكيهگاه خود قرار ندهيد» «أَلَّا تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِي وَكِيلًا». «1»
اين يكى از شاخههاى اصلى توحيد است، «توحيد در عمل»، كه نشانه توحيد در عقيده است، كسى كه مؤثر واقعى در جهان هستى را تنها خدا مىداند، به غير او تكيه نخواهد كرد، و آنها كه تكيهگاههاى ديگر براى خود انتخاب مىكنند، دليل بر ضعف توحيد اعتقاديشان است.
عالىترين تجلّيات هدايت كتب آسمانى، بر افروختن نور توحيد در دلها است كه نتيجه آن: «از همه بريدن و به خدا پيوستن» و بر او تكيه كردن است.
***