به عبارت روشنتر، معجزه بايد عقلًا محال نباشد، و همين اندازه كه عقلًا امكانپذير بود، بقيه با استمداد از قدرت خداوند حلّ شدنى است.
هنگامى كه: بشر با پيشرفت علم، توانائى پيدا كند، وسائلى بسازد سريع، آنچنان سريع كه از حوزه جاذبه زمين بيرون رود، سفينههائى بسازد كه مسأله اشعههاى مرگبار بيرون جوّ را حلّ كند، لباسهائى بپوشد كه، او را در برابر سرما و گرماى فوق العاده حفظ نمايد و با تمرين، به بىوزنى عادت نمايد.
خلاصه جائى كه انسان بتواند، با استفاده از نيروى محدودش، اين راه را طى كند آيا با استمداد از نيروى نامحدود الهى حل شدنى نيست؟!
ما يقين داريم: خدا مركب سريعالسيرى كه متناسب اين سفر فضائى بوده، در اختيار پيامبرش گذارده است، و او را از خطراتى كه در اين سفر وجود داشته، زير پوشش حمايت خود گرفته، اين مركب چگونه بوده است؟ و چه نام داشته؟
براق؟ رفرف؟ يا مركب ديگر؟ در هر حال، مركب مرموز و ناشناختهاى است، از نظر ما؟.
از همه اينها گذشته، فرضيه حداكثر سرعت كه در بالا گفته شد، امروز در ميان دانشمندان متزلزل شده، هر چند «اينشتاين» در فرضيه معروف خودش به آن سخت معتقد بوده است.
دانشمندان امروز، مىگويند: امواج جاذبه، بدون نياز به زمان، در آن واحد، از يك سوى جهان به سوى ديگر، منتقل مىشود و اثر مىگذارد، و حتى اين احتمال وجود دارد كه: در حركات مربوط به گستردگى جهان، منظومههائى وجود دارند، كه با سرعتى بيش از سرعت سير نور، از مركز جهان دور مىشوند (دقت كنيد). «1»