تفسير:
همه مسئول اعمال خويشند
چنان كه در شأن نزول آيه خوانديم از ظاهر خود آيه نيز بر مىآيد كه گفتگو و سخنى در ميان بوده، و جمعى از منكران اسلام مطلب نادرستى را به يعقوب عليه السلام پيامبر خدا نسبت مىدادند (اين مطلب ظاهراً همان بوده كه در شأن نزول آمد).
قرآن براى رد اين ادعاى بى دليل مىگويد: «مگر شما به هنگامى كه مرگ يعقوب فرا رسيد، حاضر بوديد كه چنان توصيهاى را به فرزندانش كرد»؟ «أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ».
آرى، آنچه شما به او نسبت مىدهيد نبود، آنچه بود اين بود: «در آن هنگام از فرزندان خود پرسيد، بعد از من چه چيز را مىپرستيد»؟ «إِذْ قالَ لِبَنيهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدي».
آنها در پاسخ گفتند: «خداى تو و خداى پدرانت ابراهيم و اسماعيل و اسحاق را مىپرستيم، خداوند يگانه يكتا» «قالُوا نَعْبُدُ إِلهَكَ وَ إِلهَ آبائِكَ إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً».
«و ما در برابر فرمان او تسليم هستيم» «وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ».
او توصيهاى جز به توحيد و تسليم در برابر فرمان حق نكرد كه ريشه پذيرش همه برنامههاى الهى است.
از آيه مورد بحث، بر مىآيد در وجود يعقوب عليه السلام به هنگام مرگ، آثار يك نوع ناراحتى و نگرانى از وضع آينده فرزندانش احساس مىشد، سرانجام اين نگرانى را به زبان آورده پرسيد: فرزندانم بعد از من چه چيز را مىپرستيد؟
مخصوصاً گفت «چه چيز»؟ و نگفت «چه كس را»؟؛ چرا كه در محيط زندگى او گروهى بتپرست بودند در برابر اشيائى سجده مىكردند، يعقوب مىخواست