دو دسته را به خاطر گفتار نادرستشان ملامت نمود. «1»
***
تفسير:
تضادهاى ناشى از انحصارطلبى
در آيات گذشته گوشهاى از ادعاهاى بىدليل جمعى از يهود و نصارى را ديديم آيه مورد بحث، نشان مىدهد: وقتى پاى ادعاى بىدليل به ميان آيد نتيجهاش انحصارطلبى و سپس تضاد است.
مىگويد: «يهوديان گفتند: مسيحيان هيچ موقعيتى نزد خدا ندارند، و مسيحيان نيز گفتند: يهوديان هيچ موقعيتى ندارند و بر باطلند» «وَ قالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصارى عَلى شَيْءٍ وَ قالَتِ النَّصارى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلى شَيْءٍ».
جمله «لَيْسَتِ ... عَلى شَىْءٍ» اشاره به اين است كه: آنها در پيشگاه خدا مقامى ندارند، يا اين كه دين و آئين آنها چيز قابل ملاحظهاى نيست.
سپس اضافه مىكند: «آنها اين سخنان را مىگويند در حالى كه كتاب آسمانى را مىخوانند»! «وَ هُمْ يَتْلُونَ الْكِتابَ».
يعنى با در دست داشتن كتابهاى الهى كه مىتواند راهگشاى آنها در اين مسائل باشد اين گونه سخنان، كه سرچشمهاى جز تعصب، عناد و لجاج ندارد بسيار عجيب است.
پس از آن، قرآن اضافه مىكند: «مشركان نادان نيز همان چيزى را مىگفتند كه اينها مىگويند» (با اين كه اينها اهلكتابند و آنها بتپرست) «كَذلِكَ قالَ الَّذينَ