حس تشخيص حق از باطل را در شما زنده مىكند و به شما روشنبينى عطا مىفرمايد».
و اگر دنبال زشتىها بروند، تاريكى و تيرگى قلبشان افزون مىگردد، و به سوى گناه بيشترى سوق داده مىشوند و گاه تا سر حد انكار خداوند مىرسند، شاهد اين گفته، آيه 10 سوره «روم» مىباشد كه مىفرمايد:
ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُن: «عاقبت افرادى كه اعمال بد انجام دادند به اينجا منتهى شد كه آيات خدا را تكذيب كردند و مورد استهزاء قرار دادند»!
و در آيه ديگر مىخوانيم: فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ: «هنگامى كه از حق برگشتند خداوند دلهاى آنها را برگردانيد». «1»
در آيه مورد بحث نيز شاهد اين گفته آمده است آنجا كه مىفرمايد: وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقينَ: «خداوند گمراه نمىكند جز افراد فاسق و بد كردار را».
بنابراين انتخاب راه خوب يا بد از اول در اختيار خود ما است، اين حقيقت را وجدان هر انسانى قبول دارد، سپس بايد در انتظار نتيجههاى قهرى آن باشيم.
كوتاه سخن اين كه: هدايت و ضلالت در قرآن به معنى اجبار بر انتخاب راه درست يا غلط نيست، بلكه به شهادت آيات متعددى از خود قرآن «هدايت» به معنى فراهم آوردن وسائل سعادت و «اضلال» به معنى از بين بردن زمينههاى مساعد است، بدون اين كه جنبه اجبارى به خود بگيرد.
و اين فراهم ساختن اسباب (كه نام آن را توفيق مىگذاريم) يا بر هم زدن اسباب (كه نام آن را سلب توفيق مىگذاريم) نتيجه اعمال خود انسانها است كه اين امور را در پى دارد، پس اگر خدا به كسانى توفيق هدايت مىدهد و يا از