زبان نداشت و گفتار پيامبران، آن را تكميل مىكرد، اين گفته در مورد معجزات ديگر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله غير از قرآن نيز صادق است.
ولى قرآن، يك معجزه گويا است، نيازى به معرفى ندارد، خودش به سوى خود دعوت مىكند، مخالفان را به مبارزه مىخواند، محكوم مىسازد، و از ميدان مبارزه، پيروز، بيرون مىآيد.
لذا پس از گذشت قرنها از وفات پيامبر صلى الله عليه و آله همانند زمان حيات او، به دعوت خود ادامه مىدهد، هم دين است، هم معجزه، هم قانون است و هم سند قانون.
***
3- جاودانى و جهانى بودن
قرآن مرز «زمان و مكان» را در هم شكسته و ما فوق زمان و مكان قرار گرفته است، معجزات پيامبران گذشته و حتى معجزات خود پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله غير از قرآن، روى نوار معينى از زمان، و در نقطه مشخصى از مكان و در برابر عده خاصى صورت گرفته است، سخن گفتن نوزاد مريم عليها السلام و زنده كردن مردگان و مانند آن به وسيله مسيح عليه السلام در زمان و مكان و در برابر اشخاص معينى بوده- و چنان كه مىدانيم- امورى كه رنگ زمان و مكان به خود گرفته باشند، به همان نسبت كه از آنها دورتر شويم، كمرنگتر جلوه مىكنند، و اين از خواص امور زمانى است.
ولى قرآن، بستگى به زمان و مكان ندارد، همچنان به همان شكلى كه 1400 سال قبل در محيط تاريك «حجاز» تجلى كرد، امروز بر ما تجلى مىكند بلكه گذشت زمان و پيشرفت علم و دانش به ما امكاناتى داده كه بتوانيم استفاده بيشترى از آن نسبت به مردم اعصار گذشته بنمائيم، پيدا است هر چه رنگ زمان