نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 389
سخنى بگويد و او آن را بهانه كار خود سازد. امام عليه السلام با جملههاى
بسيار متين و حساب شدهاى كه در اين فراز از نامه است او را به كلى از ميدان برون
كرده و سر به زير ساخته است. در واقع امام عليه السلام مىخواهد بفرمايد كه تو
فرزند ابوسفيان، جرثومه كفر و شرك و بت پرستى و دشمن شماره يك اسلام و آتشافروز
جنگهاى ضد اسلامى هستى. تو در دامان هند جگرخوار پرورش يافتهاى و خاندان تو با
اسلام بيگانه بوده است اكنون مىخواهى براى صحابه پيغمبر صلى الله عليه و آله
تعيين مقام كنى و فاضل و مفضول بسازى.
حضرت در ادامه به صورتى كوبندهتر و آشكارتر مىافزايد: «اسيران آزاد شده از
كفار زمان جاهليّت و فرزندان آنها را با امتياز نهادن ميان مهاجران نخستين و ترتيب
درجات و تعريف طبقاتشان چه نسبت؟»؛ (وَ مَا
لِلطُّلَقَاءِ وَ أَبْنَاءِ الطُّلَقَاءِ، التَّمْيِيزَ بَيْنَ الْمُهَاجِرِينَ
الْأَوَّلِينَ، وَ تَرْتِيبَ دَرَجَاتِهِمْ، وَ تَعْرِيفَ طَبَقَاتِهِمْ!).
گويا فراموش كردهاى كه تو در روز فتح مكّه كه آخرين سنگر دشمنان اسلام فتح
شد، زير تيغ مجاهدان بودى و راهى براى فرار نداشتى و همچنين پدرت ابوسفيان، به
همين دليل در برابر اسلام و رسول خدا تسليم شديد و آن حضرت بر شما منت نهاد و همه
را آزاد كرد. حال آمدهايد بر كرسى داورى نشستهايد و درباره صحابه پيغمبر به
قضاوت مىپردازيد؟ راستى شرمآور است كسى كه داراى چنين سابقهاى است و خانوادهاى
با اين پيشينه سوء دارد بخواهد در اين گونه مسائل دخالت كند.
در واقع بايد لبه تيز انتقاد را متوجه كسانى كرد كه امثال معاويه را بعد از
پيغمبر پر و بال دادند و سوابق او را فراموش كردند و فرماندارى بخش عظيمى از كشور
اسلام را به او سپردند. آرى در زمان خليفه دوم بود كه معاويه به اين مقام منسوب شد
و سرزنش، متوجه مسلمانانى است كه با اين فاصله كم، سوابق خاندان بنىاميّه را به
فراموشى سپردند و به حكومت آنها تن در دادند و بر ضد آنها قيام
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 389