جمله «هُوَ أَلْزَمُ لَكُمْ مِنْ ظِلِّكُمْ» اشاره به اين است كه عوامل مرگ، هميشه همراه انسان است
همچون سايه كه به دنبال انسان حركت مىكند، زيرا مرگ عوامل زيادى در درون وجود
انسان دارد؛ يك ايست كوتاه قلبى يا پاره شدن يكى از مويرگهاى باريك مغز و يا پرت
شدن كمى غذا در درون دستگاه تنفس، هر يك از اينها ممكن است عامل مرگ انسان شود. در
بيرون وجود انسان نيز حوادث تلخ، زلزلهها، صاعقهها، سيلها، حشرات موذى، حيوانات
خطرناك و امثال آن پيوسته زندگى انسانها را تهديد مىكنند و هرگز انسان نمىتواند
به جايى برود كه از عوامل درونى و برونى مرگ رهايى يابد.
تعبير به «الزم» (ملازمتر و همراهتر) شايد به سبب اين است كه سايه در تاريكى
شب با انسان نيست؛ ولى عوامل مرگ شب و روز ندارد.
جمله «الْمَوْتُ مَعْقُودٌ بِنَوَاصِيكُمْ؛ مرگ با موى پيش سر شما گره خورده» كنايه از اين است كه در
برابر آن هيچ گونه مقاومت از سوى شما ممكن نيست؛ مانند كسى كه موهاى پيش سر او را
محكم بچسبند كه هر گونه تحرك از او گرفته مىشود.
قرآن مجيد نيز درباره سرنوشت مجرمان در قيامت مىفرمايد: « «يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسيماهُمْ فَيُؤْخَذُ
بِالنَّواصِى وَ الْأَقْدامِ؛ مجرمان از
چهرههايشان شناخته مىشوند آن گاه آنها را با موهاى پيش سر و پاهايشان مىگيرند
(و به دوزخ مىافكنند)». [2]
جمله «الدُّنْيَا تُطْوَى مِنْ خَلْفِكُمْ؛ دنيا پشت سر شما پيچيده مىشود» اشاره لطيفى به اين حقيقت
است كه انسان از هر مرحله زندگى كه مىگذرد، آن مرحله گويى همچون فرشى كه پشت سر
انسان پيچيده و جمع مىشود قابل بازگشت