responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 9  صفحه : 28

فرستادگان امام عليه السلام نزد آن حضرت باز گشتند و جريان را گزارش دادند.

امام عليه السلام نامه‌اى به ابوموسى نوشت، ولى ابوموسى فرستاده امام عليه السلام را تهديد به قتل كرد.

امام عليه السلام نامه ديگرى به ابوموسى نوشت و به همراه عبداللَّه بن عباس و محمد بن ابى‌بكر براى او فرستاد و او را از مقام خود بركنار كرد.

باز هم ابوموسى به مخالفت خود ادامه داد.

سرانجام امام عليه السلام مالك اشتر را براى خاتمه دادن به قائله ابوموسى و بسيج مردم براى جهاد با آتش افروزان جنگ جمل به كوفه فرستاد.

مالك اشتر وارد كوفه شد و در مسجد اعظم خطابه‌اى خواند و مردم را دعوت كرد تا با او به قصر دار الاماره بروند و در حالى وارد قصر شدند كه امام حسن عليه السلام و عمار ياسر با ابو موسى مشغول جر و بحث بودند. اشتر فريادى بر سر ابو موسى كشيد و گفت: «اخرج من قصرنا لا ام لك اخرج اللَّه نفسك فواللَّه انك لمن المنافقين قديماً؛ از دارالاماره بيرون شو اى ناپاك خداوند مرگت دهد به خدا سوگند تو از قديم از منافقان بودى».

ابو موسى كه خود را كاملا در ضعف ديد يك شب از اشتر مهلت خواست. او به وى مهلت داد به شرط اينكه در دار الاماره نماند. پس از اين ماجرا بيش از دوازده هزار نفر از كوفه براى يارى امام عليه السلام به سوى بصره شتافتند. [1]

2. خوش بود گر محك تجربه آيد به ميان‌

مى‌دانيم غالب اهل سنّت قائل به تنزيه صحابه هستند يعنى همه آنها را بدون استثنا افرادى پاك، با ايمان، عادل و قابل اعتماد مى‌شمرند.

بعضى به قدرى در اين امر راه اغراق و مبالغه را پوييده‌اند كه حتى مخالفان‌


[1]. شرح نهج‌البلاغه ابن ابى الحديد، ج 14، ص 8-/ 21.

نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 9  صفحه : 28
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست