نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 7 صفحه : 488
پيمانشكن در جنگهاى جمل و صفين و نهروان مىكند كه چگونه قدرت و توان خود را
به آنها نشان داد، گويى مىخواهد با اين سخن، بعضى از قبايل شورشى را كه بر اثر
تعصبات واهى به جان هم مىافتادند (و بحث آنها در بخشهاى پيشين آمد) بر سر جاى خود
بنشاند و به آنها بفهماند كه اگر به اين حركت نادرست خود ادامه دهند با حمله شديدى
مجازات خواهند شد، مىفرمايد: «آگاه باشيد! خداوند مرا به نبرد با ستمگران،
پيمانشكنان و مفسدان در ارض امر فرموده، اما با ناكثين و پيمانشكنان (اشاره به
اصحاب جمل) نبرد كردم (و آنها را درهم شكستم) و با قاسطين (ستمگران شام و اصحاب
معاويه) جهاد نمودم (و ضعف و زبونى آنها را نشان دادم) و مارقين (خوارج نهروان) را
بر خاك مذلت نشاندم»؛ (ألا و قد أمرني اللّه
بقتال أهل البغي و النّكث [1] و الفساد في الأرض، فأمّا النّاكثون فقد قاتلت، و أمّا
القاسطون [2] فقد
جاهدت، و أمّا المارقة [3] فقد دوّخت [4]).
اشاره به اينكه اولا آنچه را من در پيكار با اين سه گروه انجام دادم به فرمان
خدا بود.
اين سخن ناظر به روايتى است كه از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله نقل شده
است كه به امير مؤمنان على عليه السّلام فرمود: «و إنّك ستقاتل بعدى النّاكثين و
القاسطين و المارقين». [5]
[1]. «نكث» به معناى پيمانشكنى است و
اهل نكث اشاره به طلحه و زبير و مانند آنهاست كه با امام عليه السّلام بيعت كردند.
سپس بيعت خود را شكستند و جنگ جمل را به راه انداختند و سرانجام كشته شدند و به
آنها ناكثون گفته مىشود.
[2]. «قاسطون» از ريشه «قسط» است كه
گاه به معناى ظلم و گاه به معناى عدالت مىآيد، زيرا اصل معناى آن همان سهم و نصيب
است كه اگر پرداخته شود عدالت و اگر باز گرفته شود ظلم است. در اينجا اشاره به
اصحاب معاويه است كه انواع ستمها را بر مردم روا مىداشتند.
[3]. «مارقة» از ريشه «مروق» بر وزن
«غروب» خروج از چيزى است مخصوصا هنگامى كه تير از كمان خارج شود و فراتر از هدف
برود از آن تعبير به مروق مىكنند و خوارج نهروان را از اين جهت «مارقة» يا
«مارقين» گفتهاند كه آنها افرادى بسيار افراطى و خشك و متعصب بودند و به همين
دليل همه را جز خودشان كافر مىدانستند (مانند وهابيها).
[4]. «دوّخت» از ريشه «دوخ» بر وزن
«فوق» به معناى ذليل كردن و به تسليم كشاندن است.