سپس انگشت بر نعمتهاى مادى و معنوى خداوند گذارده و در برابر آنها حمد خدا
مىگويد و عرضه مىدارد: «او را به سبب نعمتهاى به هم پيوسته و بركات و فيض عظيمش
مىستايم»؛ (أحمده على نعمه التّؤام [2]، و آلائه
العظام).
با توجه به اينكه «تؤام» (بر وزن غلام) جمع توأم (بر وزن جوهر) به معناى
اشيايى است كه همراه با يكديگر است.
اشاره به اين است كه نعمتهاى الهى غالبا نعمتهاى به هم پيوسته است، مثلا نعمت
زبان هم وسيله گفتار است و هم عاملى براى هدايت غذا به زير دندان براى جويدن و هم
وسيله بسيار مهمى براى فروبردن غذا و هم چشيدن طعمها و باخبر شدن از سلامت و فساد
غذاها و همچنين نعمتهاى بىشمار ديگر و چه زيبا سروده است آن شاعر توانا:
فضل خداى را كه تواند شمار كرد
يا كيست آنكه شكر يكى از هزار كرد
آن صانع قديم كه بر فرش كائنات
چندين هزار صورت الوان نگار كرد
بحر آفريد و بر و درختان و آدمى
خورشيد و ماه و انجم و ليل و نهار
كرد
الوان نعمتى كه نشايد سپاس گفت
اسباب راحتى كه نشايد شمار كرد
از چوب خشك ميوه و در نى شكر نهاد
و از قطره دانهاى در شاهوار كرد
اجزاى خاك مرده به تأثير آفتاب
بستان ميوه و چمن و لالهزار كرد
چندين هزار منظر زيبا بيافريد
تا كيست كو نظر ز سر اعتبار كرد
توحيدگوى او نه بنى آدمند و بس
هربلبلى كه زمزمه بر شاخسار كرد
[1]. اينكه پدر بزرگ را جدّ مىگويند
به واسطه بزرگى مقام و سنّ اوست.
[2]. «تؤام» بر وزن «غلام» جمع «توأم»
بر وزن «جوشن» در اصل به معناى فرزند دوقلو است و هردو را توأمين مىگويند. سپس به
هرچيزى كه همراه شىء ديگرى باشد توأم اطلاق شده است و در جمله بالا اشاره به اين
نكته است كه نعمتهاى پروردگار به صورت مفرد نيستند، بلكه غالبا گروهى از نعمتها
همراه يكديگرند.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 7 صفحه : 323