نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 6 صفحه : 335
كه در جايگاه نماينده و سفير مردم با عثمان سخن بگويد و اتمام حجّت كند. امام
عليه السّلام سخنان مزبور را ايراد كرد و آن چه براى انصراف عثمان و اطرافيان او
از ظلم و ستم بر مردم لازم بود به او فرمود.
سخنان امام عليه السّلام در اين خطبه كاملا موافق فصاحت و بلاغت و با استفاده
از نكات دقيق روان شناسى ايراد شده است تا شايد طرف مقابل بر سر عقل آيد و خطرى كه
در كمين اوست و جهان اسلام را نيز با سختىها مواجه مىكند، دريابد.
امام عليه السّلام نخست از علم و آگاهى عثمان به احكام اسلامى در مورد رعايت
حقوق مردم و ترك ظلم و ستم سخن مىگويد و مىفرمايد: «مردم، به سراغ من آمدهاند و
مرا ميان خود و تو سفير قرار دادهاند. به خدا! نمىدانم چه چيز را براى تو بگويم؟
من مطلبى را كه تو از آن بىاطلاع باشى (در مورد حقوق مردم) سراغ ندارم، و
نمىتوانم تو را به امرى راهنمايى كنم كه از آن آگاه نيستى؟ (چرا كه) آن چه را كه
ما (در اين زمينه) مىدانيم، مىدانى و ما به چيزى سبقت نگرفتهايم كه تو را از آن
آگاه سازيم و مطلبى پنهانى نزد ما نيست كه به تو ابلاغ كنيم» (إنّ النّاس ورائي و قد استسفروني [1] بينك و بينهم، و و اللّه ما أدري ما أقول لك! ما أعرف شيئا
تجهله، و لا أدلّك على أمر لا تعرفه. إنّك لتعلم ما نعلم. ما سبقناك إلى شيء
فنخبرك عنه، و لا خلونا بشيء فنبلّغكه).
روشن است كه منظور امام عليه السّلام از اين تعبيرات اين نيست كه عثمان در علم
و دانش و آگاهى به پايه امام مىرسيد؛ بلكه منظور اين است در مورد حوادثى كه روى
داده و زشتى ظلم و ستم و لزوم رعايت حقوق مردم عثمان آن چه لازم است، مىدانست؛ نه
تنها عثمان بلكه افراد عادى نيز از احكام باخبر بودند. اين مسأله از بديهيات بود و
به گفته ابن ابى الحديد، كودكان- تا چه رسد به عاقلان بزرگسالان- صحيح و خطا را در
آن
[1] «استفسرونى» از ماده «سفارت»
گرفته شده و «سفير» به كسى مىگويند كه ميان دو كس يا كشور واسطه پيام رسانى باشد.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 6 صفحه : 335