نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 6 صفحه : 285
بخش اوّل
فقال: يا أخا بني أسد، إنّك لقلق الوضين ترسل في غير سدد، و لك بعد ذمامة الصّهر
و حقّ المسألة، و قد استعلمت فاعلم: أمّا الإستبداد علينا بهذا المقام و نحن
الأعلون نسبا، و الأشدّون برسول اللّه- صلّى اللّه عليه و آله- نوطا، فإنّها كانت
أثرة شحّت عليها نفوس قوم، و سخت عنها نفوس آخرين؛ و الحكم اللّه، و المعود إليه
القيامة.
و دع عنك نهبا صيح في حجراته
و لكن حديثا ما حديث الرّواحل
ترجمه
: امام عليه السّلام (در پاسخ آن مرد كه از طايفه بنى اسد بود چنين) فرمود: اى
برادر اسدى! تو مردى مضطرب و دستپاچهاى و بىهنگام پرسش مىكنى؛ ولى با اين حال
هم احترام خويشاوندى سببى دارى و هم حق پرسش. اكنون كه مىخواهى بدانى، بدان: اما
اين كه بعضى اين مقام را از ما گرفتند و در انحصار خود در آوردند، در حالى كه ما
از نظر نسب بالاتر و از جهت رابطه با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله پيوندمان
محكمتر است، بدينجهت بود كه عدهاى بر اثر خودخواهى و انحصار طلبى ناشى از
جاذبههاى خلافت، به ديگران بخل ورزيدند، و (با نداشتن شايستگى، حق ما را غصب
كردند) و گروهى ديگر (اشاره به خود حضرت و بنى هاشم است) با سخاوت از آن چشم
پوشيدند. خدا در ميان ما و آنها داورى خواهد كرد و بازگشت همه به سوى او در قيامت
است (سپس امام عليه السّلام به سفر معروف «امرؤا القيس» تمسّك جست و فرمود:) سخن
از غارتهايى كه در گذشته واقع شد، رها كن و از غارت امروز سخن بگو (كه خلافت
اسلامى به وسيله معاويه و دار و دسته منافقان مورد تهديد قرار گرفته).
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 6 صفحه : 285