نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 6 صفحه : 224
دليل آن روشن است؛ زيرا هيچ مبدأ خيرى جز خدا وجود ندارد، و هر كسى جز او
بتواند خيرى انجام دهد به كمك اوست (لا مؤثّر في الوجود إلّا اللّه).
بنابر اين بايد تنها دل به او ببنديم و به او اميدوار باشيم. كسى كه مىتواند
زيانى برساند و كيفر دهد و مجازات كند، فقط اوست و از ديگران، بىاراده او كارى
ساخته نيست؛ همان گونه كه قرآن مجيد مىگويد: « «وَ ما هُمْ بِضارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ
اللَّهِ»؛ ولى هيچ گاه نمىتوانند بدون اجازه خداوند به
كسى ضررى برسانند». [1] درست است كه خداوند به بندگان، آزادى عمل داده، ولى اين آزادى هرگز از ذات
پاك او سلب قدرت نمىكند.
بنابر اين تنها بايد به ذات پاك او اميدوار و فقط از مخالفت فرمان او بيمناك
باشيم.
سپس اشاره به نكته مهمّى مىفرمايد و آن تضادّى است كه در اعمال مردم در خصوص
موضوع خوف و رجا وجود دارد. هرگاه در يك مسأله جزئى به بندهاى اميد داشته باشند
هزار گونه خضوع و خشوع در مقابل او مىكنند و هرگاه از موضوع كوچكى بترسند خود را
جمع و جور مىكنند؛ در حالى كه نه در مورد اميد به خدا در امور مهمّه و ترس از او
در مسائل بزرگ هرگز واكنش مناسبى نشان نمىدهند؛ مىفرمايد: «اين مدعى كاذب در
مسائل مهمّ به خدا اميد دارد و در مسائل كوچك به بندگان خدا؛ در حالى كه تواضع و
احترامش در برابر بندگان (براى همان مسائل كوچك) بيش از خداست» (فإنّه معلول يرجو اللّه في الكبير، و يرجو العباد في
الصّغير، فيعطي العبد ما لا يعطي الرّبّ!).
در ادامه اين سخن به علت اين موضوع پرداخته، مىفرمايد: «چه شده است كه تواضع
و احترام او براى خداوند متعال كمتر از بندگان است؟ آيا مىترسى در اظهار اميد به
خدا دروغگو باشى؟ يا او را شايسته اميد نمىدانى؟ (كه اين هر دو خيالى است باطل)» (فما بال اللّه جلّ ثناؤه يقصّر به عمّا يصنع به لعباده؟
أتخاف أن تكون في رجائك