نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 6 صفحه : 119
أبصارها إسداف [1] ظلمته، و لا تمتنع من المضيّ فيه لغسق [2] دجنّته [3]).
سپس در ادامه اين سخن وضع خفاش را به هنگام طلوع آفتاب و روى آوردن و پاشيدن
نور خورشيد بر كوه و صحرا چنين بيان مىفرمايد: «هنگامى كه خورشيد نقاب را از چهره
برگرفت و روشنايى روز آشكار شد و نور خود را درون لانه سوسمارها پاشيد پلكهاى خود
را بر هم مىنهد و به آن چه در تاريكى براى ادامه زندگى فراهم ساخته است قناعت
مىكند!» (فإذا ألقت الشّمس قناعها، و بدت أوضاح [4] نهارها، و
دخل من إشراق نورها على الضّباب [5] في وجارها [6]، أطبقت الأجفان على ماقيها [7]، و تبلّغت [8] بما اكتسبته من المعاش في ظلم لياليها).
چه تشبيه زيبايى! خورشيد را در دل شب، به زنى تشبيه كرده كه مقنعه و نقاب بر
سر و صورت افكنده و به هنگام طلوع نقاب را كنار مىزند و مقنعه را از سر بر
مىگيرد و نور اين
[1] «اسداف» از ماده «سدفة» (بر وزن
وزنه) گرفته شده كه گاه به معناى ظلمت و تاريكى و گاه به معناى نور و روشنايى به
كار مىرود و در اين جا به معناى تاريكى است.
[2] «غسق» به معناى شدت ظلمت و تاريكى
است و از آن جا كه شدت تاريكى در نيمه شب است به معناى نيمه شب نيز به كار رفته
است.
[3] «دجنّه» از ماده «دجون» به معناى
ابر و باران داشتن گرفته شده و از آن جا كه ابر و باران باعث تاريكى مىشود واژه
دجنة به معناى ظلمت و تاريكى به كار مىرود. و «غسق دجنته» به معناى شدت تاريكى
است.
[4] «اوضاح» جمع «وضح» (بر وزن شفق)
به معناى روشنايى است.
[5] «ضباب» جمع «ضبّ» (بر وزن سدّ) به
معناى سوسمار است.
[7] «مآقى» جمع «مؤق» (بر وزن قفل) به
معناى گوشه چشم در طرف بينى است و بعضى آن را به مجراى اشك تفسير كردهاند كه در
گوشه چشم قرار دارد و در جمله ياد شده اشاره به اين است كه پلكهاى شبپره تمام
چشم او حتى گوشههاى آن را مىپوشاند. اين تعبير شايد اشاره به نكته لطيفى باشد كه
به هنگام بستن چشم، آخرين نقطهاى كه بسته مىشود گوشههاى طرف بينى است.
[8] «تبلغت» از ماده «تبلّغ» به معناى
اكتفا كردن به چيزى است.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 6 صفحه : 119