نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 518
النّعمة، و ردّا العافية).
جملههاى اخير ممكن است ادامه شكوه امام عليه السّلام به پيشگاه خدا بوده
باشد، و ممكن است خطاب به مردم، و معنى دوّم مناسبتر به نظر مىرسد.
به هر حال اين جملهها نشان مىدهد كه امام عليه السّلام به شدّت از جنگ و
خونريزى پرهيز داشت، و تا آن جا كه ممكن بود آتش افروزان جنگ «جمل» را اندرز داد،
شايد بر سر عقل آيند يا عواطف دينى آنها تحريك شود، و از راه خطرناكى كه در پيش
گرفتهاند باز گردند، ولى هوس خلافت و حبّ جاه و مقام چنان چشم و گوش آنها را كور
و كر كرده بود، كه حتّى نصايح مشفقانه امام عليه السّلام نيز در آنها اثر نكرد و
سرانجام نفرين امام عليه السّلام دامانشان را گرفت و در كار خود ناكام شدند، هم
طعم تلخ شكست را چشيدند و هم با ذلّت به قتل رسيدند.
نكته عاملان قتل به خونخواهى برخاستند!
بىشك «طلحه» و «زبير» از كسانى بودند كه مردم را بر ضد عثمان شوراندند.
«ابن قتيبه» در كتاب «الإمامه و
السياسه» مىگويد: هنگامى كه اهل «كوفه» و «مصر» بر عثمان شوريدند و خانه او را
محاصره كردند «طلحه» از كسانى بود كه هر دو گروه را بر ضد عثمان مىشورانيد، و
مىگفت: عثمان به محاصره شما اعتنايى ندارد؛ چرا كه مرتّبا آب و غذا براى او
مىبرند، نگذاريد آب و غذا براى او ببرند [1].