نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 295
بوثيقة
يعلق بها، و لا زوافر [1] عزّ يعتصم إليها. لبئس
حشّاش [2] نار الحرب أنتم).
و در پايان
اين سخن، ضربات ملامت را شديدتر كرده مىفرمايد: «اف بر شما! چه ناراحتىها از شما
كشيدم، يك روز با صداى رسا با شما سخن مىگويم و روز ديگر آهسته و به صورت نجوا،
نه آزادگان راستگويى به هنگام فرياد رسا هستيد، و نه برادران مطمئن و رازدارى به
هنگام نجوا» (أفّ لكم! لقد لقيت منكم برحا [3]،
يوما أناديكم و يوما أناجيكم، فلا أحرار صدق عند النّداء، و لا إخوان ثقة عند
النّجاء [4]).
در واقع امام
عليه السّلام اين حقيقت را در لابهلاى چند جمله بالا به خوبى بازگو كرده است كه
اگر مشكلى در امر جهاد و حكومتش به وجود آمده، به خاطر عدم لياقت و ناكارآيى گروهى
از ياران اوست، چرا كه امام عليه السّلام در هر ميدانى قدم مىنهاد ضعف و سستى
نشان مىدادند. به يقين براى آغاز جنگ، جرقههاى قوى و نيرومند لازم است كه بايد
از سوى مردانى شجاع و نيرومند و مخلص، ظاهر شود، اين گروه لياقت چنين برنامهاى را
نداشتند. از سوى ديگر وقتى رهبر فرياد مىزند: به پيش تازيد! بايد همه به طور
هماهنگ حركت كنند، ولى
[1] «زوافر» جمع «زافره» از مادّه «زفر» (بر وزن
فقر) به معنى ناله كردن و فرياد كشيدن است و از آن جا كه ياوران انسان به عنوان هم
دردى ناله و فرياد دارند واژه «زافره» به يار و ياور اطلاق شده است و در خطبه بالا
به همين معناست.
[2] «حشاش» جمع «حاشّ» از مادّه «حشّ» (بر وزن
شك) به معنى آتش افروختن است و در اين جا به معنى آغازگران و كسانى كه ضربات
آغازين جنگ را بر دشمن وارد مىكنند مىباشد.
[3] «برح» به معنى ناراحتى شديد و خشم و غضب
آمده است.
[4] «نجاء» و «نجوى» به معنى در گوشى گفتن و
چيزى را به طور سرّى با ديگرى در ميان گذاشتن است.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 295