نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 184
و شهر و بيت
المال و جمعآورى خراج و ماليات و قضاوت ميان مسلمين و نظارت بر حقوق مطالبه
كنندگان را، رها سازم و با جمعى از لشكر، به دنبال جمع ديگرى خارج شوم، و همچون
تيرى كه در يك جعبه خالى قرار دارد از اين طرف به آن طرف بيفتم.
من همچون قطب
و محور سنگ آسيا هستم، كه بايد در محل خود بمانم (و امور كشور اسلام به وسيله من
گردش كند) هر گاه من، (در اين شرايط) از مركز خود دور شوم، مدار همه چيز به هم
مىريزد و نتيجهها دگرگون مىشود.
به خدا
سوگند! پيشنهاد شما، پيشنهاد بد و نادرستى است (كه براى خاموش كردن آتش هر فتنه
كوچك يا بزرگى من مستقيما وارد عمل شوم و مركز حكومت را خالى كنم).
شرح و
تفسير بهانهجويان سست و نادان!
هنگامى كه به
امام عليه السّلام خبر رسيد جمعى از غارتگران لشكر معاويه، به بعضى از مناطق مرزى
هجوم آوردهاند، مردم را جمع كرد و به آنها دستور حركت و جهاد داد. امّا همان گونه
كه در بالا آمد، جمعيّت سكوت كردند و به نداى او لبيّك نگفتند؛ امام عليه السّلام
سخت ناراحت شد و فرمود: «شما را چه مىشود؟ مگر لال شدهايد؟ (چرا جواب
نمىگوييد؟)، گروهى عرض كردند: اى امير مؤمنان! اگر تو حركت كنى ما هم در ركابت
خواهيم بود» (فقال عليه السّلام: ما بالكم أمخرسون أنتم؟ فقال قوم منهم: يا
أمير المؤمنين! إن سرت، سرنا معك).
امام عليه
السّلام از اين بهانهجويى سخت برآشفت و: «فرمود: شما را چه مىشود؟
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 184