نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 4 صفحه : 385
بخش سوم
لكأنّي أنظر إلى ضلّيل قد نعق بالشّام، و فحص براياته في ضواحي كوفان، فإذا
فغرت فاغرته، و اشتدّت شكيمته، و ثقلت في الأرض وطأته، عضّت الفتنة أبناءها
بأنيابها، و ماجت الحرب بأمواجها، و بدا من الأيّام كلوحها، و من اللّيالي كدوحها.
فإذا أينع زرعه، و قام على ينعه، و هدرت شقاشقه، و برقت بوارقه، عقدت رايات الفتن
المعضلة، و أقبلن كاللّيل المظلم، و البحر الملتطم. هذا، و كم يخرق الكوفة من قاصف
و يمرّ عليها من عاصف و عن قليل تلتفّ القرون بالقرون، و يحصد القائم، و يحطم
المحصود!
ترجمه
گويا مىبينم شخصى بسيار گمراه و گمراه كننده، بر مردم شام مسلّط شده، و همچون
حيوانات بر آنها بانگ مىزند و (آن قدر پيشروى مىكند كه) پرچمهاى خويش را در
اطراف كوفه نصب مىنمايد. هنگامى كه او دهن باز مىكند و طغيانش به اوج مىرسد و
جاى پايش در زمين محكم مىگردد و فتنه، فرزندان خود را با دندانهايش مىگزد، و
امواج جنگ، به حركت در مىآيد؛ چهره عبوس روزها ظاهر مىشود و درد و رنج و مشقّت
شبها نمايان مىگردد و هنگامى كه كشت (آن ظالم گمراه) به مرحله درو مىرسد، براى
چيدنش به پا مىخيزد، به هيجان در مىآيد و برق شمشيرش مىدرخشد؛ در آن هنگام،
پرچمهاى فتنههاى پيچيده (بر ضدّ او)
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 4 صفحه : 385