نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 88
شرح و تفسير
خرابى كار از كجاست؟
در بخش دوم اين خطبه، امام، اشاره به داستان بسر بن ارطاة، جنايتكار مشهور شام
و غلبه او بر يمن مىكند و سپس به سرنوشت مردم عراق اشاره كرده و آينده تاريك آنها
را، با ذكر علل و عوامل دقيق آن، باز مىگويد.
بعضى از شارحان نهج البلاغه، نوشتهاند كه معاويه، بسر بن ارطاة را كه مردى
خونريز و مفسد فى الارض و آدمكش و غارتگر بود، مأموريت داد و با گروه عظيم مسلّحى،
به سوى مدينه فرستاد و گفت: «هر جا كه مىرسى، شيعيان على را تحت فشار قرار داده و
دلهاى آنها را مملوّ از ترس و وحشت كن. هنگامى كه وارد مدينه شدى، مردم آن شهر
را، چنان بترسان كه مرگ را با چشم خود ببينند چرا كه آنها به پيامبر پناه دادند و
به يارىاش برخاستند و پدرم ابو سفيان را شكست دادند».
سپس از طه حسين، نويسنده معروف مصرى، نقل مىكند كه بسر دستور معاويه را دقيقا
اجرا كرد. و حتّى از خود، خشونت بيشترى بر آن افزود و در ريختن خونها و غارت
اموال و غصب حقوق و هتك حرمتها، چيزى فرو نگذارد تا به مدينه آمد و مصائب عظيمى
را به بار آورد كه همه، با چشم خود ديدند. او، آنها را مجبور به بيعت با معاويه
كرد و ... بسر، سپس به سوى يمن آمد و با خونريزى بسيار، رعب و وحشتى در آنجا حاكم
ساخت، سپس براى معاويه بيعت گرفت و دو فرزند خردسال عبيد اللّه بن عباس (حاكم يمن)
را سر بريد. [1] ابن
اثير مىافزايد: اين دو كودك، در نزد مردى از صحرا نشينان بنى كنانه بودند.
هنگامى كه بسر مىخواست آنها را به قتل برساند، مرد كنانى گفت: «اينها كه
گناهى ندارند، چرا آنها را مىكشى؟ اگر مىخواهى آنها را به قتل برسانى، پس مرا هم
به قتل برسان (كه شاهد اين ننگ نباشم كه در حفظ امانت، كوتاهى كردهام.) بسر از
اين شرمنده نشد، او را هم كشت. [2]