نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 576
بردگان تسليم نمىشوم، (بلكه مىجنگم و سربلند شربت شهادت را مىنوشم! [1])».
و هنگامى كه در اثناء راه كربلا با لشكر حر روبرو شد و آنها را تشنه يافت، و
مطابق راه و رسم جوانمردان دشمن را سيراب كرد، حرّ بن يزيد رياحى به گمان خودش از
سر خير خواهى و نصيحت عرض كرد: «با يزيد پنجه در نيفكن كه جان نازنينت به خطر خواهد
افتاد!» امام عليه السّلام در جواب فرمود: «أ فبالموت تخوّفنى؟، آيا مرا به مرگ و
شهادت مىترسانى؟!» من همان را مىگويم كه شاعر قبيله اوس در حالى كه تصميم به
يارى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گرفته بود و پسر عمويش او را از
اين كار بر حذر داشت گفت:
سأمضى فما بالموت عار على الفتى
اذا ما نوى حقّا و جاهد مسلما!
و واسى الرّجال الصّالحين بنفسه
و فارق مثبورا و باعد مجرما
فان عشت لم اندم و ان متّ لم ألم
كفى بك ذلّا ان تعيش و ترغما
«من از اين راه مىروم و مرگ بر
جوانمردان عار نيست»! «جوانمردى كه نيّتش حق است، و مسلمان است و جهاد مىكند»، «و
با مردان صالح در فدا كردن جان همراهى و مواسات دارد»، «و از افراد بىايمان و
گنهكار فاصله گرفته است»، «من اگر زنده بمانم پشيمان نيستم، و اگر در اين راه
بميرم ملامت نخواهم شد!» «ذلّت براى تو (و امثال تو) است كه زنده بمانى و سرافكنده
باشى! [2]» اين
شعار حيات آفرين اسلامى با تعبير ديگرى در قرآن مجيد آمده است، آنجا كه مىفرمايد: «قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلَّا إِحْدَى
الْحُسْنَيَيْنِ وَ نَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذابٍ
مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدِينا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ»، «بگو آيا در باره ما جز يكى از دو نيكى را انتظار داريد
(يا پيروزى يا شهادت) ولى ما انتظار داريم كه خداوند عذابى از سوى خودش (در آن
جهان) به شما برساند يا (در