نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 540
أمّا بعد فقد بعثت مقدّمتي [1] و أمرتهم بلزوم هذا الملطاط [2] حتّى يأتيهم أمري.
توضيح اين كه شط عظيم «فرات» در طرف غرب «دجله» قرار دارد، و دجله در شرق آن
است بنا بر اين مقدمه لشكر امام عليه السّلام از كوفه كه در كنار فرات قرار دارد
حركت كردند و به سوى شمال در جانب غربى فرات پيش مىرفتند و امام عليه السّلام
دستور فرموده بود كه اين راه را همچنان ادامه دهند، ولى خودش از فرات به طرف شرق
عبور كرد و به سوى مدائن براى جمعآورى سپاه بيشتر حركت فرمود همان گونه كه در
جمله بعد مىفرمايد: من خود تصميم گرفتم از فرات بگذرم، و به سوى جمعيتى از شما كه
در اطراف دجله مسكن گزيدهاند رهسپار شوم، و آنها را بسيج كنم، تا با شما به سوى
دشمن حركت كنند، و از آنها براى تقويت شما كمك بگيرم» (و قد رأيت أن أقطع هذه النّطفة [3] إلى شرذمة [4] منكم موطّنين أكناف [5] دجلة، فأنهضهم معكم إلى عدوّكم و أجعلهم من
أمداد القوّة لكم).
به اين ترتيب امام عليه السّلام به سوى شرق عراق و مدائن آمد و پيشتازان لشكر
امام عليه السّلام در حالى در غرب فرات، به پيشروى ادامه مىدادند، ولى هنگامى كه
به آنها خبر
[1] «مقدّمه» با كسر دال به معنى پيشى
گيرنده است و به فتح دال به معنى از پيش فرستاده شده است، و اين هر دو واژه در
مورد پيشتازان لشكر يعنى گروهى كه در پيشاپيش لشكر حركت مىكنند تا آنها را از
جرياناتى كه در مسير لشكر وجود دارد آگاه سازند اطلاق مىشود.
[2] همان طور كه در بالا گفته شده
«ملطاط» به گفته بعضى از ماده «لطّ»، (لطط) گرفته شده و ميم آن زائد است و اين
ماده به معنى نزديك بودن و همراه بودن است، و به همين جهت به گردنبند «لطّ» مىگويند
چون هميشه همراه گردن است، و ساحل رودخانه و دريا را «ملطاط» مىنامند، ولى گروهى
ديگر از ارباب لغت آن را از ماده «ملط» (بر وزن شرط) گرفتهاند كه از نظر معنى
تفاوت چندانى با آنچه در بالا گفته شد ندارد، هر چند لفظا متفاوت است.
[3] «نطفه» به معنى آب صاف است خواه
كم باشد يا زياد، و گاه به معنى آب جارى و هر گونه مايع سيّال اطلاق شده است، و
اگر به معنى «نطفه» اطلاق مىشود، به خاطر اين است كه تركيب آن بسيار خالص و خالى
از هر گونه زوائد است، و در واقع عصاره خالص از وجود آدمى مىباشد.
[4] «شرذمه» در اصل به معنى گروه اندك
و باقيمانده چيزى است، و به قطعهاى كه از ميوه جدا مىكنند شرذمه گفته مىشود.
[5] «اكناف» جمع «كنف» (بر وزن هدف)
به معنى اطراف چيزى است، و از آنجا كه اطراف اشياء سبب پوشش قسمتهاى درونى مىشود
«كنيف» به چهار ديوارى كه انسان در آن مستور بماند، و همچنين به سپر كه انسان را
در مقابل ضربات دشمن حفظ مىكند اطلاق مىشود.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 540