نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 33
منظور از
«مادرى كه شير خود را قطع كرده» همان سنّتهاى جاهلى و بدعتها و تعصّبهايى است
كه قبل از اسلام وجود داشته كه براى رسيدن به حكومت و يا حمايت از گروه خاصّى، به
هر وسيله غير اخلاقى متوسّل مىشدند. امير مؤمنان على عليه السّلام در اين جمله
مىگويد: «كه آن دوران گذشت و شير آن مادر قطع شد و ديگر جاى توسّل به بهانههاى
واهى و دروغين براى رسيدن به خواستههاى نامشروع نيست. [1]
اين تفسير، مناسب جمله دوم است كه مىگويد: «آنها مىخواهند بدعت مردهاى را زنده
كنند.» و نه جمله نخست و هر دو جمله را به يك معنا دانستن، خلاف ظاهر لفظ است.
بعضى نيز
گفتهاند كه: منظور اين است كه با ادعاى خون خواهى عثمان، در حقيقت، مىخواهند
خاطره حكومت او را زنده كنند، با اين كه اين مدّعيان خونخواهى، خود، از كسانى
بودند كه ضد عثمان قيام كردند و سبب قتل او شدند.
به اين
ترتيب، مىخواهند از مادرى كه شيرش را بريده، بار ديگر شير بنوشند. البته، جمع
ميان همه اين معانى نيز ممكن است، هر چند معناى نخست مناسبتر به نظر مىرسد.
حضرت، در
ادامه اين سخن، اشاره به نتيجه كار اين گروه و تركيب جمعيّت آنها كرده و با تعبير
جالبى، چنين مىفرمايد:
«اى نوميدى! به سراغ اين دعوت كننده بيا! راستى
چه كسى دعوت مىكند و مردم (ناآگاه) چه دعوتى را اجابت مىكنند؟!
(يا خيبة الدّاعى! من دعا! و إلام أجيب؟) [2]
اين تعبير، در واقع، پيش بينى نتيجه، جنگ جمل از سوى امام عليه السّلام است.
[2] «خيبة» به معناى «نوميدى» است. و منظور از
«داعى» در اين جا طلحه يا زبير است كه مردم را دعوت به شورش ضد امام عليه السّلام
كردند. تعبير «من دعا» اشارهاى به تحقير آنها است و جمله «إلام أجيب» اشاره به
تحقير گروهى است كه چشم و گوش بسته، به دنبال آنها افتادند.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 33