نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 29
بخش دوم
و إنّهم
ليطلبون حقّا هم تركوه و دما هم سفكوه! فلئن كنت شريكهم فيه فإنّ لهم لنصيبهم منه
و لئن كانوا ولوه دوني فما التّبعة إلّا عندهم و إنّ أعظم حجّتهم لعلى أنفسهم
يرتضعون أمّا قد فطمت و يحيون بدعة قد أميتت. يا خيبة الدّاعى! من دعا! و إلام
أجيب! و إنّي لراض بحجّة اللّه عليهم و علمه فيهم.
ترجمه
آنها حقّى را
از من مطالبه مىكنند كه خود، آن را ترك گفتهاند، و انتقام خونى را مىطلبند كه
خودشان آن را ريختهاند! اگر (فرضا) من، در ريختن اين خون (خون عثمان) شريكشان
بودم، آنها نيز سهيم بودهاند، و اگر تنها، خودشان، مرتكب اين كار شدهاند،
مسئوليتش بر گردن خودشان است. (بنا بر اين) مهمترين دليل آنها، بر ضدّ خود آنها
مىباشد. (آرى) آنها مىخواهند از مادرى شير بنوشند كه شيرش را بريده! و بدعتى را
زنده كنند كه مدتها است مرده است! (آنها، مىخواهند همان حيف و ميلهاى زمان
عثمان، تكرار شود و گروهى بر بيت المال اسلام، بناحق، مسلّط باشند! هرگز اين كار
در حكومت من تكرار نمىشود، نه مال و نه پست و مقامى را، بناحق، به كسى نمىبخشم!)
اى نوميدى! به سراغ اين دعوت كننده بيا.
راستى چه كسى
دعوت مىكند و مردم (ناآگاه) چه دعوتى را اجابت مىكنند؟! من، به حجت و علم الهى
در باره اين گروه، راضىام (و حاكم ميان من و آنها خدا است).
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 29