نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 167
در توصيف نخست، امام آنها را بر نداشتن شجاعت و حميّت و غيرت مردانگى سرزنش
مىكند چرا كه تنها در چهره مردان بودند و از صفات ويژه مردان در آنها خبرى نبود.
حضرت، سپس لحن كلام را تندتر فرموده مىگويد: «دوست داشتم كه هرگز شما را
نمىديدم و نمىشناختم، همان شناختى كه سرانجام، به خدا سوگند! پشيمانى بار آورد و
خشمآور و غم انگيز بود، (لوددت أنّى لم أركم و لم
أعرفكم معرفة- و اللّه- جرّت ندما، و أعقبت سدما).
تاريخ گواه بر اين مطلب است كه دوستى مردم كوفه و عراق براى امام عليه السّلام
در تمام دوران خلافتش، ثمرهاى جز غم و اندوه ناشى از سستىها، بىوفايىها، پيمان
شكنىها، ضعفها، پراكندگىها- و اشكال مختلف نفاق، نداشت و اين گروه، سبب مشكلات
عظيمى در رهبرى و مديريت اين امام مدير و مدبّر و آگاه شدند.
طبيعى است كه امام عليه السّلام آرزو كند كه اى كاش هرگز آنها را نمىديد و
گرد او جمع نمىشدند.
سرانجام آنها را هدف تير نفرينش قرار داده مىفرمايد: «خداوند، شما را بكشد و
نابود كند (و از رحمتش دور سازد و به لعنت گرفتار كند) [1]! كه اين همه خون به دل من كرديد، و سينه مرا
پر از خشم ساختيد و كاسههاى غم و اندوه را جرعه جرعه، به من نوشانديد! با
نافرمانى و ترك يارى، نقشههاى مرا (براى سركوبى دشمن و ساختن يك جامعه آباد
اسلامى) تباه كرديد تا آنجا كه (امر بر دوست و دشمن مشتبه شد) و قريش (كه از سوابق
من در آشنايى با فنون جنگ به خوبى آگاه بودند) گفتند: پسر ابو طالب مرد شجاعى است
ولى از فنون جنگ آگاه نيست، قاتلكم
اللّه! لقد ملأتم قلبي قيحا و شحنتم صدري غيظا و
[1] توجه داشته باشيد كه تعبير به
«قاتل» نشان مىدهد كه آنها، در مقام مبارزه با خدا و فرمانش برآمده بودند. به
يقين چنين كسانى مغلوب و منكوب و مطرود درگاه الهى مىشوند و به همين جهت، بسيارى
از مفسّران در اينجا و ذيل آيه 30 توبه
«قاتَلَهُمُ اللَّهُ» آن را به معناى لعن و
دورى از رحمت خدا، تفسير كردهاند كه در واقع تفسير به لوازم مطلب است. (به مفردات
راغب و نثر طوبى- از مرحوم علامه شعرانى- مراجعه كنيد.)
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 167