responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 2  صفحه : 165

بخش چهارم‌

يا أشباه الرّجال و لا رجال! حلوم الأطفال، و عقول ربّات الحجال! لوددت أنّى لم أركم و لم أعرفكم معرفة- و اللّه- جرّت ندما، و أعقبت سدما. قاتلكم اللّه! لقد ملأتم قلبي قيحا و شحنتم صدري غيظا و جرّعتموني نغب التّهمام أنفاسا، و أفسدتم عليّ رأيي بالعصيان و الخذلان حتّى لقد قالت قريش: إنّ ابن أبي طالب رجل شجاع، و لكن لا علم له بالحرب. للّه أبوهم! و هل أحد منهم أشدّ لها مراسا، و أقدم فيها مقاما منّى؟! لقد نهضت فيها و ما بلغت العشرين، و ها أناذا قد ذرّفت على السّتّين! و لكن لا رأي لمن لا يطاع!

ترجمه‌

اى مرد نمايانى كه در حقيقت مرد نيستيد! آرزوهاى شما مانند آرزوهاى كودكان است! و عقل و خرد شما مانند عروسان حجله نشين! (كه جز به زر و زيور و عيش و نوش، به چيزى نمى‌انديشند). دوست داشتم كه هرگز شما را نمى‌ديدم و نمى‌شناختم، همان شناختى كه سرانجام، به خدا سوگند! پشيمانى بار آورد و خشم‌آور و غم انگيز بود. خداوند شما را بكشد (و از رحمتش دور سازد)! كه اين همه، خون به دل من كرديد، سينه مرا پر از خشم ساختيد و كاسه‌هاى غم و اندوه را جرعه جرعه به من نوشانديد! با نافرمانى و ترك يارى، نقشه‌هاى مرا (براى سركوبى دشمن) تباه كرديد تا آنجا كه (امر بر دوست و دشمن مشتبه شد) و قريش گفتند:

نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 2  صفحه : 165
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست