نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 15 صفحه : 584
كيست؟ ايشان جواب دادند:
«انَّ الْقَوْمَ لَمْ يجْروا فى حَلْبَةٍ تُعْرَفُ الْغايةُ عِنْدَ قَصَبَتِها
...».
اين شاعران در يك ميدان اسب نتاختهاند تا معلوم شود كداميك گوى سبقت را ربوده
است.
آنگاه فرمود:
«فَانْ كانَ وَ لابُدَّ فَالْمَلِكُ الضِّلّيلُ
؛ اگر ناچار بايد اظهار نظرى كرد، بايد گفت كه آن پادشاه تبهكار (يعنى
امرؤالقيس) بر ديگران مقدم است».
سپس در ادامه سخن مىافزايد: اما از امتيازات برجسته اميرمؤمنان على عليه
السلام در نهجالبلاغه اين است كه آن حضرت در هر موضوعى وارد مىشود شاهكار
مىآفريند. در موعظه، حماسه و .... [1]
نكته اصلى همان است كه امام عليه السلام به آن اشاره كرده است. مقايسه كردن دو
شخص يا دو چيز با هم در صورتى ميسر است كه وجه اشتراك زيادى داشته باشند. هرگز
نمىتوان گفت كه فلان طبيب داناتر است يا فلان مهندس راه و ساختمان، فلان عالم
نحوى برجستهتر است يا فلان فقيه و فيلسوف.
شاعران نيز گرچه همه شاعر بودند ولى مسيرهاى بسيار مختلفى را مىپيمودند. بعضى
مهارت در غزلهاى عاشقانه داشتند، بعضى در اشعار حماسى، بعضى بهدنبال مسائل
اخلاقى مىرفتند و بعضى ديگر قهرمان داستانسرايى بودند. بنابراين مقايسه آنها با
هم چندان صحيح نيست.
ولى امام عليه السلام بعد از ذكر اين نكته براى اينكه سؤالكنندگان را بىپاسخ
نگذارد اشاره به امرؤ القيس فرمود كه در مجموع، شاعرى بسيار قوى و صاحب قريحه
فوقالعاده شعرى بود. هرچند زندگانىاش آلوده به انواع فجايع بود و از آنجا كه
شاهزاده بود و بعد از پدرش جاى او را گرفت امام عليه السلام به عنوان «الملك
الضليل؛ پادشاه گمراه» همان لقبى كه در عرب بعد از اسلام مشهور بود از او ياد
فرمود.