responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 14  صفحه : 783

زندگى آن‌ها را مشوش مى‌سازد، در حالى كه اگر قناعت پيشه مى‌كردند و به آنچه خدا به آن‌ها داده بود راضى مى‌شدند، غم و اندوه از صفحه دل آن‌ها برچيده مى‌شد و زندگى خوب و آرامى داشتند.

اضافه بر اين انسان بايد بداند بسيارى از امورى كه از دست مى‌رود هيچ‌گاه مقدر نبوده است كه نصيب وى شود، پس چرا براى آنچه براى انسان مقدر نيست غمگين گردد.

در سومين نكته مى‌فرمايد: «آن‌كس كه تيغ ستم بركشد (سرانجام) با همان تيغ كشته مى‌شود»؛

(وَمَنْ سَلَّ سَيْفَ الْبَغْيِ قُتِلَ بِهِ)

. گرچه اين موضوع مانند بسيارى ديگر از پيامدهاى رذائل اخلاقى جنبه كلى و عمومى و دائمى ندارد؛ ولى در طول تاريخ بسيار ديده شده كه ظالمان با همان روش كه ديگران را مى‌كشتند كشته شده‌اند.

در حالات «ابومسلم» آمده است كه «ابوسلمة» [1] را غافلگيرانه كشت و ششصد هزار نفر را نيز به‌طور غافلگيرانه و ناجوانمردانه و توأم با شكنجه به قتل رسانيد.

هنگامى كه منصور دوانيقى خواست او را به قتل برساند اين دو شعر را براى او خواند.

زَعَمْتَ أَنَّ الدّينَ لا يَنْقَضي‌

فَاسْتَوْفِ بِالْكَيْلِ أبا مُجْرِمٍ‌

اشْرَبْ بِكَأسٍ كُنْتَ تَسْقي بِها

امَرُّ فِي الْحَلْقِ مِنَ الْعَلْقَمِ‌

گمان كردى كه دين ادا نمى‌شود. اى ابومجرم! با همان پيمانه‌اى كه به ديگران مى‌دادى دريافت دار!

از همان جامى بنوش كه با آن تلخ‌ترين نوشابه را به ديگران مى‌دادى. [2]


[1]. او يكى از وزراى بنى‌العباس و مرد اديب و سياستمدارى بود، هرچند به حكومت عباسيان خدمت مى‌كرد. در تاريخ آمده است كه شبى از نزد منصور سفاح تك و تنها خارج شد. ناگهان گروهى از اصحاب ابومسلم بر سر او ريختند و او را كشتند. (الكنى و الالقاب، شيخ عباس قمى، ج 1، ص 93)

[2]. مروج الذهب مسعودى مطابق نقل شرح نهج‌البلاغه علامه شوشترى، ج 14، ص 582)

نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 14  صفحه : 783
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست