نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 13 صفحه : 488
دستت را دراز كن تا با تو بيعت كنم عمر در پاسخ او چنين گفت:
«أنْتَ صاحِبُ رَسُولِ اللَّهِ صلى
الله عليه و آله فِى الْمَواطِنِ كُلّها شِدَّتِها وَرَخائِها فَامْدُدْ أنْتَ
يَدَكَ
؛ تو همراه پيغمبر در همه جا بودى در حالات شدت و سختى و آسانى تو دستت را
دراز كن تا من با تو بيعت كنم». [1]
على عليه السلام در پاسخ اين سخن مىگويد: اگر مصاحبت با پيغمبر سبب شايستگى
او براى خلافت مىشود كسى كه همين مصاحبت را در طول عمر پيامبر اكرم (حتى پيش از
اينكه ابوبكر اسلام بياورد) داشته است و افزون بر آن از خويشاوندان نزديك پيغمبر
هم بوده شايستهتر است.
سپس ابن ابىالحديد مىافزايد: اما آن دو بيت شعر خطاب به ابوبكر است، زيرا
ابوبكر در برابر انصار در سقيفه استدلال كرده بود كه ما عترت رسول اللَّه هستيم (و
به همين دليل براى خلافت شايستهتر از ديگران هستيم). على عليه السلام در برابر
اين استدلال مىفرمايد: اگر خويشاوندى تو به پيامبر دليل شايستگى توست غير تو از
تو به پيغمبر نزديكتر است.
البته مىدانيم نه مصاحبت با رسول اللَّه و نه خويشاوندى با آن حضرت هيچ يك
براى خلافت و جانشين او كافى نيست، بلكه خلافت پيامبر مرهون شايستگىهاى علمى و
اخلاقى فراوانى است كه جز در على عليه السلام وجود نداشت؛ ولى از آنجا كه آنها در
برابر مخالفان خود به اينگونه مسائل يعنى مصاحبت و قرابت استدلال كردند
اميرمؤمنان على عليه السلام مىخواهد با سخن خودشان دليلشان را باطل كند.
نخستين بيت شعرى كه سيد رضى در ذيل اين كلام پرمعنا به آن حضرت نسبت داده و در
بسيارى از كتب تاريخ و شعر و ادب نقل شده است اشاره به داستان سقيفه است كه به
اصطلاح گروهى از صحابه به مشورت نشستند