responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 12  صفحه : 249

هم امرا گرفتار كبر و غرور نمى‌شوند و هم مردم مشقت توأم با ذلت را نمى‌بينند و هم در آخرت سربلند خواهند بود.

قابل توجه است كه در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام مى‌خوانيم: روزى امير مؤمنان به سراغ اصحابش آمد در حالى كه بر مركب سوار بود. گروهى پشت سر حضرت به راه افتادند. امام نگاهى به آنها كرد و فرمود: با من كارى داريد؟

عرض كردند: نه يا اميرالمؤمنين ولى دوست داريم همراه تو راه برويم. امام به آنها فرمود:

«انْصَرِفُوا فَإِنَّ مَشْيَ الْمَاشِي مَعَ الرَّاكِبِ مَفْسَدَةٌ لِلرَّاكِبِ وَمَذَلَّةٌ لِلْمَاشِي؛

برگرديد، زيرا راه رفتن پياده در كنار سوار موجب مفسده (غرور و خودبرتربينى) براى شخص سوار و سبب ذلت براى پياده است».

سپس امام صادق عليه السلام افزود: دفعه ديگرى باز امام سوار بود و جمعى پشت سر او پياده به راه افتادند. امام عليه السلام فرمود:

«انْصَرِفُوا فَإِنَّ خَفْقَ النِّعَالِ خَلْفَ أَعْقَابِ الرِّجَالِ مَفْسَدَةٌ لِقُلُوبِ النَّوْكَى؛

بازگرديد، زيرا صداى كفش‌ها پشت سر انسان‌ها موجب فساد دل‌هاى احمقان مى‌شود (نوكى جمع أنوَك بر وزن أحمق و به معناى احمق است». [1]

بايد توجه داشت كه هدف از اين سخنان اين نيست كه مردم، بزرگان را احترام نكنند، بلكه منظور اين است كه احتراماتى كه نسبت به شاهان و مانند آنها داشتند و نشانه ذلت و بدبختى احترام‌كنندگان بوده و مايه غرور و نخوت احترام شوندگان ترك شود.

نكته روايت «نصر بن مزاحم»

از آنچه «نصر بن مزاحم» در كتاب‌ صفين‌ آورده استفاده مى‌شود كه‌


[1]. بحارالانوار، ج 41، ص 55، ح 2.

نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 12  صفحه : 249
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست