مرحوم شيخ
طوسى (متوفاى 460) در كتاب امالى خود اين جمله حكمتآميز را با تفاوتى و در ضمن
حديث مشروحترى آورده است كه ابوبكر هذلى مىگويد: حارث بن حوط ليثى به اميرمؤمنان
على عليه السلام عرض كرد: اى اميرمؤمنان من فكر مىكنم طلحه و زبير و عايشه بر حق
بودند (به ملاحظه سوابق آنها) امام عليه السلام فرمود: اى حارث! تو پايين پاى خود
را نگاه كردى و بالاى سرت را نديدى (اشاره به اينكه تنها به بعضى از حوادث گذشته قناعت
كردى و حوادثى كه بعد از آن و امروز رخ داده است را نمىبينى) سپس امام افزود: حق
و باطل را به وسيله اشخاص نمىتوان شناخت، بايد نخست حق را بشناسى و سپس پيروان آن
را و باطل را بشناسى، آنگاه كسانى را كه از آن پرهيز كردند. حارث گفت: چه مانعى
دارد كه من مانند «عبداللَّه بن عمر» و «سعد بن مالك» باشم (كه نه با تو در جنگ
جمل همراه شدند و نه مخالفت كردند)؟ امير مؤمنان فرمود: «إنَّ عَبْدَاللَّهِ بْنِ
عُمَرَ وَ سَعْداً خَذلا الْحَقَّ وَ لَمْ يَنْصُرا الْباطِلَ مَتى كانا
إمامَيْنِ فَيُتَّبعانِ؛ عبداللَّه بن عمر و سعد بن مالك (سعد بن ابى وقاص) دست از
يارى حق برداشتند و باطل را نيز يارى كردند. آنها كى پيشوا بودهاند كه از آنها
پيروى شود». نويسنده مصادر نهجالبلاغه بعد از ذكر اين داستان مىگويد: جماعتى از
دانشمندان مانند جاحظ، يعقوبى و ابن جوزى بخشهايى از اين ماجرا را در كتابهاى
خود آوردند. (مصادر نهجالبلاغه، ج 4، ص 19).
در كتاب
تمام نهجالبلاغه نيز داستانى قريب به همين مضمون با ذكر كلام مشروحى از امام آمده
است. (تمام نهجالبلاغه، ص 426).
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 12 صفحه : 123