نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 271
صحيح قرار مىگرفتند سالم مىماندند و هر كس به حق كشته شود خونش هدر است.
سپس مىافزايد: اما اينكه آنها از شيوخ اسلام بودند جاى شك نيست ولى گاهى عيب،
دامان شخص بزرگ را هم مىگيرد و اصحاب ما معتقدند كه آنها توبه كردند و با حال
ندامت از آنچه در جنگ جمل انجام دادند از دنيا رفتند و ما نيز چنين مىگوييم،
بنابراين آنها بر اساس توبه اهل بهشتند و اگر توبه نكرده بودند، بيچاره بودند زيرا
خداوند با كسى در مورد اطاعت و تقوا دوستى خاصى ندارد؛ اما اينكه آنها جزء عشره
مبشره بودند و وعده بهشت به آنها داده شده بود اين وعده مشروط بود؛ مشروط به حسن
عاقبت و اگر ثابت شود كه آنها توبه كردند وعده مزبور محقق است (ولى ابن ابى الحديد
روشن نساخته كه آيا مىشود انسان سبب ريختن خون هفده هزار نفر شود و سپس با يك
استغفار، خداوند گناهان او را ببخشد؟!).
سپس مىافزايد: اما در مورد عايشه امام عليه السلام او را تبعيد نكرد، بلكه او
خودش را به اين سرنوشت گرفتار نمود، زيرا اگر در منزلش نشسته بود (آنگونه كه قرآن
دستور داده است) در ميان اعراب و كوفيان خوار و بىمقدار نمىشد. اضافه بر اين،
اميرمؤمنان على عليه السلام بعد از جنگ او را گرامى داشت و كاملًا احترام كرد و
اگر عايشه چنين رفتارى را با عمر كرده بود و مرتكب اختلافافكنى و فتنهانگيزى شده
بود و عمر به او دست مىيافت او را مىكشت و قطعه قطعه مىكرد؛ ولى على عليه
السلام داراى حلم و بزرگوارى خاصى بود. [1]
شايان توجّه اينكه «احمد زكى صفوة» بنا به نقل «سيد عبد الزهراء خطيب» (صاحب
كتاب مصادر نهجالبلاغه) مىگويد: عايشه خودش خود را آواره كرد؛ بهسوى بصره به عنوان خونخواهى عثمان
آمد و آن مشكلات را براى خود فراهم