نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 75
و براى آنچه
باقى و پايدار است عمل نما و از مرگى كه پايان كار تو و حسابى كه سرانجام توست
بپرهيز و بدان خداوند متعال هرگاه خير بندهاى را بخواهد ميان او و آنچه خداوند آن
را ناپسند مىشمارد مانع مىشود و او را براى اطاعت خود موفق مىدارد و هنگامى كه
براى بندهاى بد بخواهد، او را به دنيا تشويق مىكند و آخرت را از خاطر او مىبرد،
آرزويش را دور و دراز مىكند و از آنچه صلاح اوست او را باز مىدارد.
نامه تو به
من رسيد ديدم به سويى تير پرتاب مىكنى كه هدف تو نيست و به دنبال چيزى غير از
گمشده خود مىگردى و در مسير خود با نابينايى و در وادى ضلالت گام برمىدارى و
بدون دليل سخن مىگويى و به ضعيفترين شبهه چنگ مىزنى.
اما اينكه از
من خواستهاى در برابر متاركه جنگ، حكومت شام (و مصر) را به تو واگذارم اگر من
امروز آماده چنين كارى بودم ديروز (كه هنوز جنگى در كار نبود) انجام مىدادم و اما
اينكه گفتهاى: عمر تو را به اين مقام منصوب كرد (فراموش نكن كه) عمر افرادى را كه
قبل از او ابو بكر به مقاماتى منصوب كرده بود عزل نمود و عثمان نيز كسانى را كه
عمر نصب كرده بود معزول داشت.
امام عليه
السلام و پيشوا براى اين نصب شده است كه مصالح امّت را در نظر بگيرد خواه براى آن
كس كه پيش از او بوده آشكار و يا عيب او (والى) پنهان شده باشد و امور يكى پس از
ديگرى رخ مىدهد و هر پيشوايى رأى و اجتهاد خود را دارد، بنابراين منصوب شدن تو از
طرف عمر به ولايت شام هيچ امتيازى براى تو ايجاد نمىكند».
[1]
***
آنچه مرحوم سيّد رضى در نهجالبلاغه آورده در
دنبال اين بخش از نامه است.
[1]. تمام نهجالبلاغه، ص 838 و شرح نهجالبلاغه
ابن ابى الحديد، ج 16، ص 153.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 75