بىشك يكى از آفات خطرناك حكومت و زمامدارى، غرور و خودبزرگبينى و استبداد
است و همانگونه كه امام عليه السلام فرموده سه پيامد خطرناك دارد. نخست اينكه فكر
انسان را فاسد مىكند و حقايق را آنگونه كه هست نمىبيند و تصميمات نابخردانه و
غير عادلانه مىگيرد. ديگر اينكه انسان را گرفتار انواع معاصى و گناهان و ظلم و
ستم مىسازد و دين او را تضعيف مىكند. سوم اينكه چنين حالتى سبب تغييرات و
دگرگونىها در رابطه حكومت با مردم مىشود.
بسيارى از شورشهاى عمومى در طول تاريخ از همين جا سرچشمه گرفته است.
به عكس اگر زمامدار متواضع باشد و باد غرور از سر بيرون كند، هم درست
مىانديشد، هم آلوده گناه و ضعف دين نمىشود، و هم رابطه صميمانه با مردم خواهد
داشت، همان رابطهاى كه پايههاى حكومت را قدرت مىبخشد.
امام عليه السلام در كلمات قصارش در
غررالحكم تعبيرات تكان دهندهاى درباره سرنوشت شوم
مغروران بيان كرده است. در جايى مىفرمايد:
خوشا بهحال كسى كه عوامل نابود كننده غرور وى را به قتل نرسانده است». [4] در جاى ديگر
مىفرمايد:
«سُكْرُ الْغَفْلَةِ وَالْغُرُورِ
أبْعَدُ إفاقَةً
مِنْ سُكْرِ الْخُمُورِ؛
انسان از مستى غفلت و غرور بسيار ديرتر از مستى شراب
[1]. «ادْغال» از ريشه «دَغْل» بر وزن
«عقل» به معناى داخل شدن در جايى به صورت مخفيانه است. از آنجا كهفاسدان و مفسدان
معمولًا به اين صورت وارد مىشوند، مفهوم فساد نيز غالباً در آن وجود دارد. و
«دَغَل» بر وزن «قمر» به معناى فساد و گاه به معناى شخص مفسد مىآيد و در عبارت
بالا نيز معناى فساد مندرج است.
[2]. «مَنْهَكَة» از ريشه «نَهْك» بر
وزن «مدح» به معناى خسته كردن و ضعيف نمودن گرفته شده و مَنْهَكَة به ضعف و
ناتوانى يا اسباب ضعف و ناتوانى اطلاق مىشود.
[3]. «غِيَر» به معناى حوادث دگرگون
كننده است، جمع «غيرة» بر وزن «غيبة».