امام عليه السلام در اين عبارات كوتاه، دنيا را به چهار چيز تشبيه كرده، نخست
به شترى كه ممكن است پرشير، جالب و جذاب باشد؛ ولى هنگامى كه صاحبش مىخواهد از آن
صرف نظر كند و در چراگاه رهايش سازد، افسار او را بر پشت يا گردنش مىافكند، او هم
خود را آزاد مىبيند از صاحبش دور مىشود و در چراگاه به حال خود مشغول مىگردد.
در تشبيه دوم او را به درندهاى تشبيه مىكند كه مىخواهد با چنگالهاى
خطرناكش صيد خود را گرفته و پاره كند، مىفرمايد: من خود را از چنگال چنين حيوان
درندهاى رها ساختم و دستش به من نخواهد رسيد.
در تشبيه سوم به صيّادى تشبيه مىكند كه دامهاى خود را براى گرفتار ساختن صيد
گسترده است مىفرمايد: من اين دامها را شناختهام و از آنها رستهام و هرگز
گرفتار آنها نيستم.
در تشبيه چهارم به پرتگاهى تشبيه مىكند كه لغزشگاههاى فراوان دارد؛ لغزشهاى
شهوات، مال و مقام، زن و فرزند و زرق و برقها، مىفرمايد: من از آن لغزشگاهها
دورى جستهام و به اين ترتيب نه در دام و نه در چنگال و نه در پرتگاههاى او
افتادهام.
[1]. «غارب» به معناى محلّى است كه
ميان پشت و گردن شتر واقع است و به معناى گردن و آخرين نقطه پشتنيز آمده است.
[2]. «انْسَلَلْتُ» از ريشه «سلّ» بر
وزن «حلّ» به معناى كشيدن و خارج شدن به آرامى گرفته شده است.
[3]. «مَخالب» جمع «مِخْلَب» بر وزن
«منبر» به چنگال پرندگان و درندگان گفته مىشود.
[4]. «أفْلَتُّ» از ريشه «فَلْت» بر
وزن «برف» به معناى رهايى يافتن است.