ولى از آنجا كه عمر بن ابى سلمه، مرد پاكنهاد و مخلص و مدير و مدبر بود و
ممكن بود اين تغيير مأموريت خاطر او را مكدر كند، امام عليه السلام با هشت جمله
كوتاه و پرمعنا به او اطمينان داد كه مطلقا خطايى از او سر نزده و نگرانى درباره
او وجود نداشته است.
فرمود: «بى آنكه تو را مذمت كنم و يا ملامتى بر تو باشد، چرا كه تو زمامدارى و
مأموريت خود را به نيكويى انجام دادى و حق امانت را ادا نمودى، بنابراين به سوى ما
بيا بى آنكه مورد سوء ظن يا ملامت باشى و نه متهم و نه گناهكار»؛
امام در اين تعبيرات كاملًا به او اطمينان مىدهد كه اين تغيير مأموريت نه
تنها بهعلت كوتاهى او در انجام وظيفه نبوده، بلكه به سبب اين بوده است كه
مىخواهد ماموريت مهمترى را بر دوش او بگذارد.
سپس به شرح اين مأموريت پرداخته مىفرمايد: «من تصميم گرفتم به سوى ستمگران
اهل شام (و براى مبارزه با معاويه و هوادارانش) حركت كنم و دوست دارم تو با من
باشى، زيرا تو از كسانى هستى كه من در جهاد با دشمن و برپا
[1]. «تَثْريب» از ريشه «ثَرْب» بر
وزن «سرو» در اصل به پوسته نازكى از پيه مىگويند كه گاهى روى معده ورودهها را
مىپوشاند و هنگامى كه به باب تفعيل مىرود (تثريب) به معناى كنار زدن آن پوسته
است سپس به معناى سرزنش و توبيخ و ملامت به كار رفته، گويى با اين كار پرده گناه
از چهره طرف كنار زده مىشود.
[2]. «ظَنين» به معناى متهم است از
ريشه «ظنة» به معناى تهمت گرفته شده. فرق آن با متهم كه در عبارت آمده، ممكن است
اين باشد كه سوء ظن به متّهم از ظنين بيشتر است و در جايى گفته مىشود كه قراينى
بر اتهام كسى وجود داشته باشد.
[3]. «مَأثُوم» به معناى كسى است كه
گناهى براى او ذكر مىكنند؛ ولى «آثم» به معناى شخص گنهكار است و هر دو از ريشه
«اثم» بر وزن «اسم» به معناى گناه گرفته شدهاند.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 142