نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 102
شرح و تفسير دين خود را به دنياى
ديگرى فروختى
امام عليه السلام در آغاز نامه سرزنش خود را نسبت به عمرو بن عاص از اينجا
آغاز مىكند كه مىفرمايد: «تو (اى عمرو بن عاص) دين خود را تابع كسى قرار دادهاى
كه گمراهيش آشكار و پرده حيايش دريده است و به افراد با شخصيت در مجلسش توهين
مىكند و عاقل را با معاشرت خود سفيه مىسازد»؛
را اشاره به سب و لعن شدن مولا على عليه السلام و بنى هاشم در مجلس معاويه
دانستهاند كه اين بزرگواران همواره و طى ساليان دراز در مجلس او و سپس مجالس ديگر
مورد هتك و بىاحترامى واقع مىشدند؛ ولى ظاهراً منحصر به اين نيست، بلكه او افزون
بر اين كار بسيار زشت، پيوسته حاضران را كه داراى شخصيت و مقامى نزد على عليه
السلام بودند به باد سخريه مىگرفت و با كلمات زشت و ركيك به آنها اهانت مىكرد و
بسيارى از آنها نيز پاسخ كوبنده به او مىدادند بى آنكه به خطرات ناشى از آن اعتنا
كنند. روى هم رفته معاويه مردى بدزبان و هتاك بود.
از جمله «جارية بن قدامة» كه مرد با شخصيتى بود- به گفته العقد الفريد- روزى وارد بر
معاويه شد. معاويه به او گفت چقدر آدم پستى بودى كه تو را جاريه (يكى از معانى
جاريه كنيز است) نام نهادند و او در جواب گفت: و تو اى
[1]. «مهتوكٍ سِترُه» به معناى انسان
بى شرمى است كه پردههاى حياى او دريده است، از ريشه «هتك» بهمعناى پاره كردن و
دريدن گرفته شده است.
[2]. «يشين» از ريشه «شين» بر وزن
«عين» به معناى زشت ساختن گرفته شده است.
[3]. «حليم» در اينگونه موارد به
معناى عاقل است از ريشه «حلم» بر وزن «نهم» به معناى عقل گرفته شده است.
[4]. «بخلطته» از ريشه «خلطة» بر وزن
«رشته» به معناى معاشرت آمده است.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 102