«اگر در باره خلافت و شايستگىام نسبت
به آن و عدم شايستگى ديگران سخن بگويم و به افرادى كه به سراغم مىآيند پاسخ مثبت
بدهم مىگويند: او نسبت به حكومت و زمامدارى بر مردم حريص است، و اگر دم فرو بندم
و ساكت بنشينم خواهند گفت از مرگ مىترسد» (فان
اقل يقولوا: حرص على الملك و ان اسكت يقولوا:
جزع من الموت).
آرى! اين شيوه هميشگى نابخردان و لجوجان است كه مردان خدا دست به هر كارى
بزنند ايرادى بر آن مىگيرند و حتّى از تناقضگويى و پريشانبافى در اين زمينه
ابايى ندارند! قيام كنند ايراد مىگيرند، قعود كنند اشكال مىكنند، تلاش كنند
خردهگيرى مىكنند، نسبت به مسائل بىاعتنا باشند سخن ديگرى مىگويند و به همين
دليل مؤمنان راستين هرگز گوششان بدهكار اين گونه سخنان ضدّ و نقيض نيست! اين همان
است كه در حديث معروف از امام صادق (ع) نقل شده است كه:
«انّ رضى النّاس لا يملك و ألسنتهم لا
تضبط، خشنودى همه مردم به دست نمىآيد و زبانهايشان هرگز بسته نمىشود»! [1] شبيه همين معنى
در خطبه 172 نيز آمده است كه مىفرمايد: بعضى به من گفتند اى فرزند ابو طالب تو
نسبت به حكومت حريص هستى و من پاسخ دادم به خدا سوگند شما حريصتريد! من حقّى را
كه شايسته آنم مىطلبم و شما مانع مى شويد (امّا شما مقامى را مىطلبيد كه هرگز
شايسته آن نيستيد و انگيزهاى جز دنياطلبى نداريد)! سپس در ادامه اين سخن به پاسخ
كسانى مىپردازد كه سكوت او را به ترس از مرگ نسبت مىدادند، مىفرمايد: «عجيب است
بعد از آن همه حوادث گوناگون
[1] «بحار الانوار»، جلد 67، صفحه 2 و
«تفسير نور الثقلين»، جلد 1، صفحه 405.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 444