نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 379
بخش چهارم
فما راعني الّا و النّاس كعرف الضّبع الىّ ينثالون علىّ من كلّ جانب، حتّى لقد
وطئ الحسنان، و شقّ عطفاى، مجتمعين حولى كربيضة الغنم. فلمّا نهضت بالامر نكثت
طائفة، و مرقت اخرى، و قسط آخرون: كانّهم لم يسمعوا كلام اللّه يقول: «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا
يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ» بلى! و اللّه لقد سمعوها و وعوها، و لكنّهم حليت الدّنيا
فى اعينهم، و راقهم زبرجها.
ترجمه
چيزى مرا نگران نساخت جز اين كه ديدم ناگهان مردم همچون يالهاى انبوه و پرپشت
«كفتار» به سوى من روى آوردند و از هر سو گروه گروه به طرف من آمدند تا آنجا كه
(نزديك بود دو يادگار پيامبر (ص)) «حسن و حسين» پايمال شوند و ردايم از دو طرف
پاره شد. و اينها همه در حالى بود كه مردم همانند گوسفندانى (گرگ زده كه دور چوپان
جمع شوند) در اطراف من گرد آمدند، ولى هنگامى كه قيام، به امر خلافت كردم، جمعى
پيمان خود را شكستند و گروهى (به بهانههاى واهى سر از اطاعتم پيچيدند و) از دين
خدا بيرون پريدند و دسته ديگرى راه ظلم و طغيان را پيش گرفتند و از اطاعت حق سر بر
تافتند، گويى كه آنها اين سخن خدا را نشنيده بودند كه مىفرمايد:
«سراى آخرت را تنها براى كسانى قرار
مىدهيم كه نه خواهان برترىجويى و استكبار در روى زمينند و نه طالب فساد، و عاقبت
(نيك) براى پرهيزگاران است»! آرى به خدا سوگند! آن را شنيده بودند و خوب آن را حفظ
داشتند ولى زرق و برق دنيا چشمشان را خيره كرده و زينتش آنها را فريفته بود.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 379