responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 362

امّا كسى كه به خاطر داماديش متمايل شد «عبد الرحمن بن عوف» بود زيرا «عبد الرحمن» شوهر «امّ كلثوم» خواهر «عثمان بود».

امّا جمله‌ «مع هن و هن» [1]- با توجّه به اين كه واژه «هن» كنايه از كارهاى زشتى است كه گفتن آن ناخوشايند است- مى‌تواند اشاره به امور ناخوشايند ديگرى بوده باشد كه «عبد الرحمن بن عوف» در رأى دادن به «عثمان» انتظار آن را داشت مانند سوء استفاده‌هاى مالى از بيت المال مسلمين و يا سلطه بر توده‌هاى مردم و يا به دست آوردن مقام خلافت بعد از «عثمان» و يا همه اينها.

از مجموع اين سخن، روشن مى‌شود كه شورا در محيطى كاملا ناسالم برگزار شد و چيزى كه در آن مطرح نبود مصالح مسلمين بود و طبيعى است كه محصول آن به نفع مسلمين تمام نشود و حوادث دوران «عثمان» نشان داد كه چه خسارات عظيمى از اين ناحيه دامنگير مسلمين شد.

سپس امام (ع) به نتيجه نهايى اين شورا پرداخته، مى‌فرمايد: «اين وضع ادامه يافت تا سومى بپا خاست در حالى كه از خوردن فراوان دو پهلويش بر آمده بود و همّى جز جمع‌آورى و خوردن بيت المال نداشت» (الى ان قام ثالث القوم نافجا [2] حضنيه‌ [3]، بين نثيله‌ [4] و معتلفه‌ [5]).


[1] علماى لغت تصريح كرده‌اند كه «هن» به معنى فلان است و در جايى گفته مى‌شود كه انسان مى‌خواهد به چيزى، سربسته اشاره كند، به خاطر زشتى آن، يا به دلايل ديگرى كه در نظر داشته. و معمولا اين واژه در امور بد و صفات زشت و ناخوشايند به كار مى‌رود و در نيكيها به كار نمى‌رود.

[2] «نافجا» از ماده «نفج» بر وزن «رفع» به معناى بالا آمدن و بالا آوردن است.

[3] «حضن» به معناى پهلو. «و نافجا حضنيه» به كسى گفته مى‌شود كه پهلوهايش از تكبّر و يا از شكم‌خوارگى برآمده باشد.

[4] «نثيل» از ماده «نثل» (بر وزن نسل) در اصل به معناى خارج شدن چيزى از چيز ديگر و يا خارج كردن است و به مدفوع انسان و حيوانات اطلاق مى‌شود.

[5] «معتلف» از ماده «علف» به معناى جايگاه علف است و مجموع اين تعبير و تعبير قبل كنايه از كسى است كه پيوسته در فكر جمع‌آورى مال و مصرف آن است و به تعبير ديگر انباشتن و خالى كردن شكم است.

نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 362
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست