نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 360
شايستگى براى خلافت را ملحوظ دارند، جاى ترديد نبود كه مرا مىبايست تعيين
مىكردند، ولى افسوس كه هدفهاى ديگرى در اين مسأله دنبال مىشد و به راستى جاى
تأسف است كسى كه به منزله جان پيامبر (ص) و باب مدينة علم النّبى و عالم به كتاب و
سنّت و آگاه بر تمام مسائل اسلام بوده و از آغاز عمر در مكتب توحيد و در كنار
پيامبر اسلام (ص) پرورش يافته، كارش به جايى برسد كه او را در رديف «عبد الرحمن بن
عوف» ها و «سعد وقّاص» ها و مانند آنها قرار دهند.
سپس مىافزايد: «ولى (من به خاطر مصالح اسلام با آنها هماهنگى كردم) هنگامى كه
پايين آمدند پايين آمدم و هنگامى كه پرواز كردند پرواز كردم» (لكنّى اسففت اذ اسفّوا، و طرت اذ طاروا). [1] اين در
حقيقت كنايهاى است از وضع پرندگانى كه به صورت دسته جمعى پرواز مىكنند گاه اوج
مىگيرند و به فراز مىروند و گاه پايين مىآيند و به زمين نزديك مىشوند و در هر
دو حال همراه يكديگرند.
روشن است كه احوال شكننده زمان خلفا- مخصوصا به هنگامى كه يك خليفه از دور،
خارج مىشد- ايجاب مىكرد كه از هر گونه تفرقه پرهيز شود مبادا دشمنانى كه در كمين
نشسته بودند سر بر آورند و اساس اسلام را به خطر بيندازند.
اين احتمال نيز در تفسير اين جمله وجود دارد كه منظور امام (ع) اين بوده است
كه من همواره به دنبال حق بودهام و براى به دست آوردنش همراه آن حركت كردم، با
آنهايى كه در رديف بالا بودند همراه شدم و با اينها كه در رديف پايين بودند نيز
همراهى كردم.
[1] «اسففت» از ماده «اسفاف» به معنى
نزديك شدن چيزى با شيء ديگر است و هنگامى كه پرنده، خود را به زمين نزديك كند اين
تعبير در مورد او بكار مىرود. اين تعبير در مورد بافتن حصير و مانند آن نيز به
كار مىرود زيرا رشتههاى آن به هنگام بافتن به هم نزديك مىشود و به معنى شدّت
نگاه كردن نيز آمده است. (مراجعه كنيد به مقاييس اللغة و لسان العرب)
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 360