نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 327
است. هر انسان منصفى- چه مسلمان و چه غير مسلمان- نهج البلاغه را به دقّت
مطالعه كند در برابر عظمت علمى آن حضرت سر تعظيم فرود مىآورد و مفهوم:
«ينحدر عنّى السّيل، و لا يرقى الىّ
الطّير، سيل خروشان علم و دانش از كوهسار وجودم سرازير
است و پرنده تيز پرواز انديشهها به قلّه وجودم نمىرسد» عملا بر او ظاهر و آشكار
مىشود.
سوّم اين كه چگونه آن حضرت از حوادثى كه بعد از رسول خدا (ص) در امر خلافت
واقع شد شكايت مىكند، آيا با مقام صبر و تسليم و رضا منافات ندارد؟
پاسخ اين سؤال نيز پيچيده نيست. صبر و تسليم و رضا مطلبى است و بيان حقايق
براى ثبت در تاريخ و آگاهى حاضران و آيندگان، مطلبى ديگر كه نه تنها مانعى ندارد،
بلكه گاهى از اوجب واجبات است و مسائل مربوط به خلافت درست از همين نمونه است. در
حقيقت مصالح مردم و جامعه اسلامى و نسلهاى آينده ايجاب مىكرده كه امام (ع) اين
حقايق را بيان كند تا به دست فراموشى سپرده نشود.
سپس مىفرمايد: « (هنگامى كه ديدم او پيشدستى كرد و خلافت را در بر گرفت) من
در برابر آن پردهاى افكندم و پهلو از آن تهى كردم (و خود را كنار كشيدم)» (فسدلت[1] دونها ثوبا، و طويت عنها كشحا [2]).
اين تعبير به خوبى نشان مىدهد كه امام (ع) هنگامى كه خود را در برابر اين
جريان ديد، آماده درگيرى نشد و به دلايلى كه در ذيل به آن اشاره مىشود بزرگوارانه
از آن چشم پوشيد و زاهدانه از آن كنارهگيرى كرد. ولى از سوى ديگر
[1] «سدلت» او ماده «سدل» بر وزن
«عدل» در اصل به معناى نزول چيزى از بالا به پايين به گونهاى كه آن را بپوشاند
مىباشد، بنا بر اين «سدلت» مفهومش اين است كه آن را رها كردم و چيزى بر آن فرو
افكندم.
[2] «كشح» (بر وزن فتح) به معنى
پهلوست و «طوى عنه كشحه» كنايه از بىاعتنايى و صرف نظر كردن از چيزى است.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 327