نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 146
نظريّه هيأت «بطلميوس» بود كه حدود پانزده قرن بر محافل علمى جهان سايه افكنده
بود و تا اواخر قرون وسطى نيز ادامه داشت. مطابق اين فرضيه زمين مركز جهان بود و
نه فلك به دور آن گردش مىكردند.
افلاك همانند پوست پياز، شفاف، بلورين و بر روى هم بودند. ستارگان سيّار
(عطارد، زهره، مريخ، مشترى و زحل) هر كدام در فلكى جاى داشتند و ماه و خورشيد نيز
هر يك داراى فلكى بودند. علاوه بر اين هفت فلك، فلكى مربوط به ستارگان ثابت بود
(منظور از ستارگان ثابت مجموعههاى ستارگانى هستند كه با هم طلوع و غروب دارند و
جاى خود را در آسمان تغيير نمىدهند بر خلاف پنج ستارهاى كه در آغاز نام برديم).
بعد از فلك هشتم يعنى فلك ثوابت فلك اطلس بود، فلكى كه هيچ ستاره نداشت و كار آن
گرداندن مجموعه جهان بالا به دور زمين بود و نام ديگرش فلك الافلاك بود.
فرضيّه ديگر، فرضيّه عقول عشره بود كه آن هم از فرضيّه «بطلميوس» كه ناظر به
جهان طبيعت بود كمك مىگرفت.
مطابق اين نظريّه كه از سوى جمعى از فلاسفه يونان ابراز شده بود، خداوند در
آغاز يك چيز بيشتر نيافريد و آن عقل اوّل بود (فرشته يا روح عظيم و مجردى كه نامش
را عقل اوّل گذاشتند). اين عقل دو چيز آفريد عقل دوّم و فلك نهم. سپس عقل دوّم،
عقل سوّم و فلك هشتم را آفريد و به همين ترتيب ده عقل و نه فلك آفريده شد و عقل
دهم، موجودات اين عالم را به وجود آورد.
اين سلسله مراتب فرضى، در واقع هيچ دليلى نداشت همان گونه كه فرضيّه «بطلميوس»
نيز فاقد دليل كافى بود، ولى هر چه بود قرنهاى طولانى بر افكار حكومت كرد.
امّا قرآن و روايات اسلامى نه فرضيّه اوّل را پذيرفت و نه فرضيّه دوّم را، چرا
كه در آيات و روايات معروف- مخصوصا در «نهج البلاغه»- اثرى از آن نمىيابيم
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 146