نام کتاب : برگزيده تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 116
(آيه 25)- موسى (ع) نه تنها از چنين
مأموريت سنگينى وحشت نكرد، و حتى كمترين تخفيفى از خداوند نخواست، بلكه با آغوش
باز از آن استقبال نمود، منتهى وسايل پيروزى در اين مأموريت را از خدا خواست.
و از آنجا كه نخستين وسيله پيروزى روح بزرگ، فكر بلند و عقل توانا و به عبارت
ديگر گشادگى سينه است «عرض كرد: پروردگار من! سينه مرا گشاده بدار» (قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي).
(آيه 26)- و از آنجا كه اين راه
مشكلات فراوانى دارد كه جز به لطف خدا گشوده نمىشود در مرحله دوم از خدا تقاضا
كرد كه كارها را بر او آسان گرداند و مشكلات را از سر راهش بردارد، عرض كرد «و كار
مرا آسان گردان» (وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي).
(آيه 27)- سپس موسى تقاضاى قدرت بيان
هر چه بيشتر كرد و عرضه داشت: «و گره از زبانم بگشا» (وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي).
(آيه 28)- و مخصوصا علت آن را چنين
بيان كرد: «تا سخنان مرا درك كنند»
(يَفْقَهُوا قَوْلِي).
اين جمله در حقيقت، آيه قبل را تفسير مىكند. يعنى، آن چنان فصيح و بليغ و رسا
و گويا سخن بگويم كه هر شنوندهاى منظور مرا به خوبى درك كند.
(آيه 29)- و از آنجا كه رساندن اين
بار سنگين به مقصد (بار رسالت پروردگار و رهبرى انسانها و مبارزه با طاغوتها و
جباران) نياز به يار و ياور دارد، و به تنهايى ممكن نيست، چهارمين تقاضاى موسى (ع)
از پروردگار اين بود: «و خداوندا! وزير و ياورى از خاندانم براى من قرار ده» (وَ اجْعَلْ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي).
(آيه 30)- سپس مخصوصا انگشت روى برادر
خويش گذاشت و عرضه داشت: «برادرم هارون را»
(هارُونَ أَخِي).
هارون، برادر بزرگتر موسى بود و سه سال با او فاصله سنى داشت، قامتى بلند و
رسا و زبانى گويا و درك عالى داشت سه سال قبل از وفات موسى، دنيا را ترك گفت.
او نيز از پيامبران مرسل بود، كه خداوند از باب رحمتش به موسى بخشيد.
نام کتاب : برگزيده تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 116