انزواى
اجتماعى و پراكندگى مردم از گرد انسان سوّمين پيامد سوء اين خوى زشت است، زيرا
عموم مردم از افراد لجوج و بهانه جو متنفر وبيزارند و حاضر به همكارى با آنها
نيستند، اصولًا همكارى اجتماعى نياز به انعطاف و تذكر پذيرى دارد، كارى كه از لجوج
ساخته نيست.
اضافه بر
اين، اين گونه اشخاص به سبك مغزى و نادانى در جامعه مشهور مىشوند، و همين
سوءسمعه، آنها را به عقب مىراند و منزوىتر مىكند، همان گونه كه در حديث معروف
دعائم كفر، از على عليه السلام نقل شده است كه فرمود: «وَ
مَنْ نازَعَ فِى الرَأْىِ وَ خاصَمَ، شَهُرَ بِالمَثَلِ (بِالْفَشَلِ) مِنْ طُولِ
الِلّجاجِ؛ كسى كه به دفاع شديد و لجوجانه از اعتقاد خود برخيزد و با مخالفان
مخاصمه كند، به خاطر لجاجتش مشهور به نادانى مىشود».[1]
كوتاه سخن
اين كه خوى زشت لجاجت و بهانه جويى انسان را از خدا و خلق و حتى از خويشتن دور
مىسازد، و جز با ترك اين خوى زشت، انسان نمىتواند از موقعيت و مكانت شايستهاى
برخوردار شود.
تفاوت
استقامت و لجاجت!
هرگاه انسان
در طريق خير و مسير حق ايستادگى كند، يكى از شايستهترين كارها را انجام داده است،
و اين همان فضيلت صبر و استقامت است كه پيش از اين درباره آن بسيار سخن گفتهايم،
ولى اگر در طريق باطل و مسير نادرست بايستد و هيچ گونه انعطافى از خود نشان ندهد،
همه مخالفان را در اشتباه بداند، و خود را حق مطلق بپندارد، و هرگز حاضر به اصطلاح
خطاهاى خويش نباشد آن را لجاجت مىنامند كه از زشتترين خوهاى زشت است.
راه درمان
لجاجت
چنانكه
مىدانيم درمان بيماريهاى اخلاقى و روانى به طور كلى از دو طريق است،