ماده گاوى
را ذبح كنيد (و قطعهاى از بدن آن را به مقتولى كه قاتل او شناخته نشده بزنيد تا
زنده شود و قاتل خويش را معرفى كند و غوغا خاموش گردد)» گفتند: «آيا ما را مسخره
مىكنى؟!» (موسى) گفت: «به خدا پناه مىبرم از اينكه از جاهلان باشم!» ... سپس
(چنان گاوى را پيدا كردند) و آن را سر بريدند ولى مايل نبودند اين كار را انجام
دهند.
7- و (نيز
به ياد آوريد) هنگامى را كه گفتند: «اى موسى! ما هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد،
مگر اينكه خدا را آشكارا (با چشم خود) ببينيم!» پس صاعقهاى شما را گرفت در حالى
كه تماشا مىكرديد- سپس شما را پس از مرگتان، حيات بخشيديم، شايد شكر (نعمت او را)
بجا آوريد.
8- (بنى
اسرائيل) گفتند: «اى موسى! تا آنها در آنجا هستند، ما هرگز وارد نخواهيم شد! تو و
پروردگارت برويد و (با آنان) بجنگيد، ما همينجا نشستهايم!»
9- (وقتى
گرفتار بلا مىشدند) مىگفتند: «اى ساحر! پروردگارت را به عهدى كه با تو كرده
بخوان (تا ما را از اين بلا برهاند) كه ما هدايت خواهيم يافت (و ايمان
مىآوريم!)».
10- يا
براى تو خانهاى پرنقش و نگار از طلا باشد يا به آسمان بالا روى حتى اگر به آسمان
روى، ايمان نمىآوريم مگر آنكه نامهاى بر ما فرود آورى كه آن را بخوانيم!»- بگو:
«منزّه است پروردگارم (از اين سخنان بى معنى!) مگر من جز انسانى فرستاده خدا
هستم؟!».
تفسير و
جمع بندى
در نخستين
آيه سخن از كافران لجوج است كه وقتى مشمول نعمتهاى خداوند مىشوند و امواج بلاها
را از آنها برطرف مىكند، شايد از طريق محبّت و رأفت بيدار شوند بر غرورشان افزوده
مىشود، و به طغيانشان ادامه مىدهند، مىفرمايد: «اگر به آنها رحم كنيم و ناراحتى
آنان را برطرف سازيم (نه تنها بيدار نمىشوند، بلكه) در طغيانشان اصرار مىورزند و
سرگردان مىشوند (وَلَوْ رَحِمْناهُمْ وَ كَشَفْنا ما بِهِمْ
مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا فِى طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ).
آرى اين گروه
لجوج به گواهى آيات قبل از اين آيه گاه پيغمبر را ديوانه مىخواندند، و گاه انتظار
داشتند پيامبر صلى الله عليه و آله تسليم سخنان آنها باشد، و هر معجزه